عاشقانه
من تورا در بومِ رنگینم خیالی می کشم
مویِ افشانِ تو را جانا زغالی می کشم
بینِ قاب میوه ها دستچینِ دستچینت کنم
گونه هایت را عزیزم پرتقالی می کشم
بادِ بینِ گیسوانت را شمالی می کشم
چون که دورم از تو اینک لعبتِ شیرین سخن
در حصارِ بازوانت جایِ خالی می کشم
رج به رج می بافمت با شعر و با هر قافیه
نقشِ زیبایِ تو را بر دارِ قالی می کشم
من به عشقِ رویِ تو همراهِ گلبرگانِ یاس
بویِ عطرت نازنینم در حوالی می کشم
چشم در چشمت نشینم تا خودِ صبحِ سحر
بوسه های بر لبت را با توالی می کشم...
مویِ افشانِ تو را جانا زغالی می کشم
بینِ قاب میوه ها دستچینِ دستچینت کنم
گونه هایت را عزیزم پرتقالی می کشم
بادِ بینِ گیسوانت را شمالی می کشم
چون که دورم از تو اینک لعبتِ شیرین سخن
در حصارِ بازوانت جایِ خالی می کشم
رج به رج می بافمت با شعر و با هر قافیه
نقشِ زیبایِ تو را بر دارِ قالی می کشم
من به عشقِ رویِ تو همراهِ گلبرگانِ یاس
بویِ عطرت نازنینم در حوالی می کشم
چشم در چشمت نشینم تا خودِ صبحِ سحر
بوسه های بر لبت را با توالی می کشم...
۱۱.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۱