رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۸
از زبون خودم
یونتانم دیدم و رفتم تو اتاق کوک:میتونی راحت باشی من:ممنون کتمو در آوردم و نشستم رو تخت تختش فنری بود حال میداد برا پریدن😂 همونجوری نشسته روش میپریدم انقدر حال میداد من:ووییی یهو جونگ کوک اومد منم نشستم اینه آدم کوک:بپر بپر میکردی من:تو از کجا میدونی کوک:از لایه در نگاهت کردم من:من تختای فنریو دوست دارم برا پریدن خیلی خوبه کوک:اوهوم میگم من:هوم کوک:خواهرت یه وقت نگران نشه من:خواهرم نوچ اون نهایت صبح بهم زنگ میزنه 😐😂 کوک:😂😐 من:من بمیرمم سراغمو نمیگیره کوک:زبونتو گاز بگیر من:آخخخخخ کوک:چی شد من:گفتی گاز بگیرگاز گرفتم کوک:درد داشت من:آره😂 کوک:ببینم من:👅 کوک:👀(این چشم چشم های یه پسر خوب نیست😐😂😂🤣🤣)بعد زبونمو دادم تو کوک:یه زره اون لباتو بده من انقدر👌 من:😫 کوک:اجازه یه زره خیلی کیوت میگفت یه زره من:خیله خوب فقط یه زره کوک:باشه نزدیک لبام شد من قیافم اینجوری بود قلب من:قوب قوب قوب 😢 کوک:💋(ای بابا دیگه باهم رابطه داریم باید راحت باشیم یا نه😐😂😂😂) بعد لباشو چسبوند یه مک کوچولو زد بعد جدا شد من یکی خشکم زده بود گائول شوک قیافه من:سکته زده☺ تو ذهنم میگفتم خودتو کنترل کن کنترل کن نپری 😐 صدای درونم:گائول گائول آروم باش خودتو کنترل کن نپری اینه وحشیا😐 کوک:هوهوهو گائول (بله وقتی لبا یه دختره عاشقو میبوسی باید فکر اینجاشپ باشی من بدبخت ازرائیل داره میاد سراغم😭😭😭😂) بعد از تو حال خودم اومدم بیرون من:چیه کوک:نیم ساعت نفس نمیکشیدی نگرانت شدم ببین گائول بزار یه چیزیو از الان بگم باید عادت کنی چون از این به بعد بوست میکنم شب باید کنارم لخت بخوابی من:😶دیگه چی کوک:از کلمات قشنگ استفاده کنیم عزیز دلم نفسم قربونت برم فدات شم عمرم پاره ی تنم 😋 من:منم میگم عزیزم دلم عشقم قربونت بشم قلبم جونم زندگیم و عمرم کوک:😍 من:😍دیگه کوک:بگم من غیرتیم نمیزارم کسی ازیتت کنه و هر کی بهت نزدیک شه نه تنها دستشو بلکه کله جدشو میارم جلو چشاش من:قاتل میشی کوک:برام مهم نیست اگه بخاطر تو باشه حاضرم برم پشت میله ها من:خوب اونجوری من لز دوریت هلاک میشم☹ خوب
یونتانم دیدم و رفتم تو اتاق کوک:میتونی راحت باشی من:ممنون کتمو در آوردم و نشستم رو تخت تختش فنری بود حال میداد برا پریدن😂 همونجوری نشسته روش میپریدم انقدر حال میداد من:ووییی یهو جونگ کوک اومد منم نشستم اینه آدم کوک:بپر بپر میکردی من:تو از کجا میدونی کوک:از لایه در نگاهت کردم من:من تختای فنریو دوست دارم برا پریدن خیلی خوبه کوک:اوهوم میگم من:هوم کوک:خواهرت یه وقت نگران نشه من:خواهرم نوچ اون نهایت صبح بهم زنگ میزنه 😐😂 کوک:😂😐 من:من بمیرمم سراغمو نمیگیره کوک:زبونتو گاز بگیر من:آخخخخخ کوک:چی شد من:گفتی گاز بگیرگاز گرفتم کوک:درد داشت من:آره😂 کوک:ببینم من:👅 کوک:👀(این چشم چشم های یه پسر خوب نیست😐😂😂🤣🤣)بعد زبونمو دادم تو کوک:یه زره اون لباتو بده من انقدر👌 من:😫 کوک:اجازه یه زره خیلی کیوت میگفت یه زره من:خیله خوب فقط یه زره کوک:باشه نزدیک لبام شد من قیافم اینجوری بود قلب من:قوب قوب قوب 😢 کوک:💋(ای بابا دیگه باهم رابطه داریم باید راحت باشیم یا نه😐😂😂😂) بعد لباشو چسبوند یه مک کوچولو زد بعد جدا شد من یکی خشکم زده بود گائول شوک قیافه من:سکته زده☺ تو ذهنم میگفتم خودتو کنترل کن کنترل کن نپری 😐 صدای درونم:گائول گائول آروم باش خودتو کنترل کن نپری اینه وحشیا😐 کوک:هوهوهو گائول (بله وقتی لبا یه دختره عاشقو میبوسی باید فکر اینجاشپ باشی من بدبخت ازرائیل داره میاد سراغم😭😭😭😂) بعد از تو حال خودم اومدم بیرون من:چیه کوک:نیم ساعت نفس نمیکشیدی نگرانت شدم ببین گائول بزار یه چیزیو از الان بگم باید عادت کنی چون از این به بعد بوست میکنم شب باید کنارم لخت بخوابی من:😶دیگه چی کوک:از کلمات قشنگ استفاده کنیم عزیز دلم نفسم قربونت برم فدات شم عمرم پاره ی تنم 😋 من:منم میگم عزیزم دلم عشقم قربونت بشم قلبم جونم زندگیم و عمرم کوک:😍 من:😍دیگه کوک:بگم من غیرتیم نمیزارم کسی ازیتت کنه و هر کی بهت نزدیک شه نه تنها دستشو بلکه کله جدشو میارم جلو چشاش من:قاتل میشی کوک:برام مهم نیست اگه بخاطر تو باشه حاضرم برم پشت میله ها من:خوب اونجوری من لز دوریت هلاک میشم☹ خوب
۱۰.۷k
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.