جرقه عشق پارت ۵۵
رفتم تو اتاق سوفیا رو تخت نشسته بود شبی پیشیا در و دیوار و نگاه میکرد من:ای جان رفتم تو من:خانوم خانوما سوفیا:جونگ کوک بعد کامل رفتم تو من:زندگیم سوفیا:نفسم بعد دستشو دراز کرد که برم تو بغلش بعد رفتم تو بغلش و بغلش کردم من:چرا انقدر کیوتی هر وقت مریض میشی خیلی کیوت میشی من الان داشتم نگات میکردم قلبم آب شد بعد خندید سوفیا:جونگ‌کوک میگم نکن من من:توهم به همون چیزی فکر میکنی که من فکر میکنم سوفیا:یعنی میشه دوباره من:حامله باشی سوفیا:اوهوم من:عررر اگه اینجوری باش من از خوشحالی بال در میارم بزار دکتر بیاد
از زبون خودم
همون موقع دکتر اومد دکتر:خوب ما آزمایش و انجام دادیم و نتیجه رم به دست آوردیم تبریک میگم خانومتون دوماه حاملس من و جونگ کوک:چیییییییی من:یعنی من حاملم دکتر:بله تو این ماهم باید خیلی مراقب خودتون باشید کوک:حتما من من مراقبشم از خوشحالی نمیدونستیم چی بگیم دکتر:حالشونم بهتر میتونید برید سرمتونم تموم شده اومد سرم و در آورد رفت بعد جونگ کوک اومد جلوی صورتم و گرفت لپمو گونمو پیشونیمو گردنمو لبامو بوسید همینجوری ادامه میداد کوک:عشقم حدسمون درست بود من و تو قراره مامان بابا بشیم من:این خیلی خوبه کوک:از این به بعد اینه چی ازت مراقبت میکنم به هیچیم دست نمیزنی راهم نمیری برات غذاهای مقوی درست میکنم که جون بگیری یکم من:عزیزم بعد دستاشو گذاشت رو صورتم همون موقع گریم در اومد اشکام اومد کوک:قربون اشکات بشم بعد گرفت اشکامو پاک کرد کوک:بریم خونه من:بریم بعد اومد زیر پامو با کمرمو گرفت برد خونه گذاشتم رو مبل کوک:قانون اول دست به سیاه و سفید نمیزنی قانون دوم راه نمیری اگرم خواستی بری دسشویی من میبرمت قانون سوم هرغذایی که بهت دادم باید بخوری قانون چهارم هرچی حوس کردی بهم میگی من:اجازه کوک:وارد نیست قانون پنجم اینه بچه خوب میشینی سرجات هرچیم من گفتم گوش میکنی من:تموم شد استاد اجازه کوک:بگو من:میتونم برم دسشویی کوک:من میبرمت من:میخوای سرپامم بگیر 😐 بعد پاشدم وایسادم کوک:کجا من:بابا دسشویی دارم عه رفتم اونور اینور نمیزاشت برم من:جونگ کوک دوست داری همینجا به خودم کوک:اسطراری من:آره کوک:خوب برو من:ممنون کوک:ندویا من:چشم بعد رفتم دسشویی زود اومدم بیرون کوک:کجا برای خودت راه میری من:آب میخوام کوک:الان واسه بابام گفتم دست به سیاه و سفید نزن بعد گرفتم نشوندم رو مبل و رفت برام آب آورد داد بهم آب و خوردم بعد برد گذاشت سرجاش خواستم یکم ازیت کنم الکی آی و اوخ کردم من:آه آیی کوک:سوفیا باز دلت درد گرفت من:آره آیی کوک:حالا چه خاکی تو سرم بریزم رفت همون موقع زدم زیر خنده من:😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣آی آی مادر مردم جونگ کوک سریع اومد کوک:به چی میخندی هان من:به قیافت😂
از زبون خودم
همون موقع دکتر اومد دکتر:خوب ما آزمایش و انجام دادیم و نتیجه رم به دست آوردیم تبریک میگم خانومتون دوماه حاملس من و جونگ کوک:چیییییییی من:یعنی من حاملم دکتر:بله تو این ماهم باید خیلی مراقب خودتون باشید کوک:حتما من من مراقبشم از خوشحالی نمیدونستیم چی بگیم دکتر:حالشونم بهتر میتونید برید سرمتونم تموم شده اومد سرم و در آورد رفت بعد جونگ کوک اومد جلوی صورتم و گرفت لپمو گونمو پیشونیمو گردنمو لبامو بوسید همینجوری ادامه میداد کوک:عشقم حدسمون درست بود من و تو قراره مامان بابا بشیم من:این خیلی خوبه کوک:از این به بعد اینه چی ازت مراقبت میکنم به هیچیم دست نمیزنی راهم نمیری برات غذاهای مقوی درست میکنم که جون بگیری یکم من:عزیزم بعد دستاشو گذاشت رو صورتم همون موقع گریم در اومد اشکام اومد کوک:قربون اشکات بشم بعد گرفت اشکامو پاک کرد کوک:بریم خونه من:بریم بعد اومد زیر پامو با کمرمو گرفت برد خونه گذاشتم رو مبل کوک:قانون اول دست به سیاه و سفید نمیزنی قانون دوم راه نمیری اگرم خواستی بری دسشویی من میبرمت قانون سوم هرغذایی که بهت دادم باید بخوری قانون چهارم هرچی حوس کردی بهم میگی من:اجازه کوک:وارد نیست قانون پنجم اینه بچه خوب میشینی سرجات هرچیم من گفتم گوش میکنی من:تموم شد استاد اجازه کوک:بگو من:میتونم برم دسشویی کوک:من میبرمت من:میخوای سرپامم بگیر 😐 بعد پاشدم وایسادم کوک:کجا من:بابا دسشویی دارم عه رفتم اونور اینور نمیزاشت برم من:جونگ کوک دوست داری همینجا به خودم کوک:اسطراری من:آره کوک:خوب برو من:ممنون کوک:ندویا من:چشم بعد رفتم دسشویی زود اومدم بیرون کوک:کجا برای خودت راه میری من:آب میخوام کوک:الان واسه بابام گفتم دست به سیاه و سفید نزن بعد گرفتم نشوندم رو مبل و رفت برام آب آورد داد بهم آب و خوردم بعد برد گذاشت سرجاش خواستم یکم ازیت کنم الکی آی و اوخ کردم من:آه آیی کوک:سوفیا باز دلت درد گرفت من:آره آیی کوک:حالا چه خاکی تو سرم بریزم رفت همون موقع زدم زیر خنده من:😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣آی آی مادر مردم جونگ کوک سریع اومد کوک:به چی میخندی هان من:به قیافت😂
۲۲.۳k
۰۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.