گفتم مگر من کیستم گفتی تو دنیای منی

گفتم: مگر من کیستم؟ گفتی: تو دنیای منی...
گفتم: به جز این چیستم؟ گفتی: تو رویای منی

گفتم: به امیدم نباش، من یک شب دلخسته ام
گفتی: نمی دانی مگر؟ امید فردای منی...

گفتم: دل من زخمی این روزهای شب زده ست
گفتی: تو اما مرهم این قلب تنهای منی

گفتم: چه میخواهی تو از این ساحل ویران شده؟
گفتی: هنوزم در غزل، آبی دریای منی

گفتم: هنوزم شاعری؟ بارانی و لبریز و سبز؟
گفتی: دچار و شاعرم ، زیرا تو زیبای منی

گفتم: چه فرقی می کند، باشم کنارت یا که نه؟
گفتی: نمی دانی مگر؟ امروز و فردای منی

گفتم: که مجنون می شوی از بودنت با من ، برو
گفتی: که مجنون بوده ام وانکَه که تو عشق منی 💖 💖
دیدگاه ها (۱)

زندگی رنگ غبار است و فراموشی ، گر قاب عکس من و تو سینه ی دیو...

نه تبسم ، نه اشاره ، نه سوالی ، هیچ چیز عاشقی چون من فقط اور...

غزل چشمت، غزل مویت، غزل لبهات بانوجانخدا رحمش بیاید بر مخاطب...

بگذار در قشنگ ترین اشتباه من آتش بگیرد از تو دل سربراه من ...

تو نیستی و من می نویسم گفتی: مگر من کیستم؟ گفتم: تو دنیای من...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط