چگونگی پدید آمدن «دب (خط) فارسی»
چگونگی پدید آمدن «دب (خط) فارسی»
_______________________________________
نام دانشی (علمی) «دب (خط) عربی» ، «دب (خط) مانوی نوین» است ؛ چون همانجور که در دو فرستهء (پست) پیش گفتم ، سخندانان (ادیبان) ایرانی ، این دب (خط) را برپایهء (بر اساس) «دب (خط) پارسی مانوی» (1)(2) ، ساختند ؛ ولی خب ، چون این کار به سفارش «عثمان ابن عفان» (3) انجام گرفت تا بتوانند «قرآن» را با بکارگیری این دب (خط) ، بهنوشته درآورند ؛ نام این دب (خط) ، «دب (خط) عربی» شد ؛ ولی اگر بخواهیم که دانشی (علمی) سخن بگوئیم ، این دب (خط) را باید «دب (خط) مانوی نوین» بنامیم.
«رادمان پور ماهک» (یا همان یعقوب لیث صفاری) (4) ، بنیادگزار «شاهیخاندان (سلسلهء) صفاریان» ، که «نوه زادهء» (ندیدهء) «خسرو پرویز ساسانی» بود ؛ از سال 861 زادروزی (میلادی) ، که به فرمانروائی سیستان رسید ؛ بیدرنگ ، کار بازیابی فرهنگ و زبان پارسی را آغاز کرد ؛ و درپی همین خواست او ، دبیر (نویسندهء) دربارش که «محمد پور وصیف» نام داشت ، با افزودن واجهای (حروف) «پ» ، «ژ» ، «چ» ، و «گ» ، به الفبای « دب (خط) عربی» ، الفبای «دب (خط) فارسی» را پدید آورد ؛ و ستایشچامه ای (قصیدهای) را به زبان فارسی سروده بود را ، با بکارگیری این «الفبای فارسی» ، به نوشته درآورد ؛ و بدین شیوه ، تاریخ «هنگامهء (دورهء) نوین سخنسرائی (ادبیات) پارسی» آغاز گشت . یادآوری میشود که «رادمان پور ماهک» (یعقوب لیث صفاری) ، سخنسرایانی که به زبان عربی ، چامه (شعر) می سرودند را ، به سختی (شدیدا) سرزنش می کرد.
پس از فرمانروائی «صفاریان» ، پادشاهان «خاندان بویه» (5)(6) ، پشتیبانی از فرهنگ و زبان پارسی ، و گسترش دادن آنرا دنبال کردند ؛ و همچنین ، به پشتیبانی کردن از دانشمندان و خردشناسان (فیلسوفان) پرداختند . این پشتیبانی ها و نیز پیروزی های پیدرپی پادشاهان «خاندان بویه» در جنگها و راهبردگزاریهایشان (سیاستگزاریهایشان) ، شوری بزرگ را در ایرانیان آزادیخواه پدید آورد که در پی آن ، «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» آغاز گردید ؛ و سخنسرایانی همچون «رودکی» ، «دقیقی» ، و «فردوسی» ؛ و «دانشمند-خردشناسانی» (عالم - فیلسوفانی) همچون «فارابی» و «سینا پور» (ابن سینا) پدید آمدند.
باید گفت که این «بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» ، پس از چندی ، از ایران به اروپا راه یافت ، بدانگونه که می توان گفت که بنیادگذاری شدن دانشگاه های اروپا ، درپی رسیدن موج «بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» به اروپا آغاز گردید . رونهیدنی (قابل توجه) ، و نیز خنده آور است که تاریخنویسان باخترزمین (غرب) ، این «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» را «هنگامهء زرین اسلامی» (7) نام دادهاند ، و آنرا زادهء فرمانروائی «خوب» «خلفای بنی عباس» ، که همپیمان باختریان (غربیها) بودهاند ، دانسته اند . ولی آنچه که آشکار است ، اینستکه : «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» ، هنگامی آغاز شد که شصت سال ، از بیرون رانده شدن عربها (خلفای بنی امیه و بنی عباس) از ایران ، و بدست آمدن خودگردانی (استقلال) ایرانیان ، گذشته بود . ولی خب ، عربها و همپینانان باختری (غربی) آنها ، بیکار ننشستند ، و از سال 997 زادروزی (میلادی) ، «ترکهای غزنوی» ؛ و از سال 1040 زادروزی (میلادی) ، «ترکهای سلجوقی» را به جنگ «شاهنشاهی ایران دیلمی» فرستادند و «شاهیخاندان بویه» را سرنگون کردند ، و «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» را به پایان رساندند ، و بواژگانی دیگر ، «عربها و باختریان (غربیها)» ، با بکارگیری «ترکها» ، دوباره ایران و ایرانی را به زیر فرمان خود درآوردند . افزون براین ، «شاهیخاندانهای (سلسلههای) ترک» ، به کار «ترکزبان» مردم ایران روی آوردند و ایران را با دوگانگی فرهنگی ، روبرو ساختهاند . گرچه آخرین شاهیخاندان «ترک» ، «قاجاریه» بود ؛ ولی هم اکنون هم «ترکها» ، یا کسانی که خود را «ترک» میدانند ، هم به سود «عربها و باختریان (غربیها)» ، در ایران ، به کنشگری (فعالیت) میپردازند ، و هم به افزایش دادن این دوگانگی فرهنگی و زبانی ، میپردازند.
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Manichaean_alphabet
(2) https://fa.wikipedia.org/wiki/خط_مانوی
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Uthman
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Ya%27qub_ibn_al-Layth_al-Saffar
(5) https://fa.wikipedia.org/wiki/آل_بویه
(6) https://en.wikipedia.org/wiki/Buyid_dynasty
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Islamic_Golden_Age
_______________________________________
نام دانشی (علمی) «دب (خط) عربی» ، «دب (خط) مانوی نوین» است ؛ چون همانجور که در دو فرستهء (پست) پیش گفتم ، سخندانان (ادیبان) ایرانی ، این دب (خط) را برپایهء (بر اساس) «دب (خط) پارسی مانوی» (1)(2) ، ساختند ؛ ولی خب ، چون این کار به سفارش «عثمان ابن عفان» (3) انجام گرفت تا بتوانند «قرآن» را با بکارگیری این دب (خط) ، بهنوشته درآورند ؛ نام این دب (خط) ، «دب (خط) عربی» شد ؛ ولی اگر بخواهیم که دانشی (علمی) سخن بگوئیم ، این دب (خط) را باید «دب (خط) مانوی نوین» بنامیم.
«رادمان پور ماهک» (یا همان یعقوب لیث صفاری) (4) ، بنیادگزار «شاهیخاندان (سلسلهء) صفاریان» ، که «نوه زادهء» (ندیدهء) «خسرو پرویز ساسانی» بود ؛ از سال 861 زادروزی (میلادی) ، که به فرمانروائی سیستان رسید ؛ بیدرنگ ، کار بازیابی فرهنگ و زبان پارسی را آغاز کرد ؛ و درپی همین خواست او ، دبیر (نویسندهء) دربارش که «محمد پور وصیف» نام داشت ، با افزودن واجهای (حروف) «پ» ، «ژ» ، «چ» ، و «گ» ، به الفبای « دب (خط) عربی» ، الفبای «دب (خط) فارسی» را پدید آورد ؛ و ستایشچامه ای (قصیدهای) را به زبان فارسی سروده بود را ، با بکارگیری این «الفبای فارسی» ، به نوشته درآورد ؛ و بدین شیوه ، تاریخ «هنگامهء (دورهء) نوین سخنسرائی (ادبیات) پارسی» آغاز گشت . یادآوری میشود که «رادمان پور ماهک» (یعقوب لیث صفاری) ، سخنسرایانی که به زبان عربی ، چامه (شعر) می سرودند را ، به سختی (شدیدا) سرزنش می کرد.
پس از فرمانروائی «صفاریان» ، پادشاهان «خاندان بویه» (5)(6) ، پشتیبانی از فرهنگ و زبان پارسی ، و گسترش دادن آنرا دنبال کردند ؛ و همچنین ، به پشتیبانی کردن از دانشمندان و خردشناسان (فیلسوفان) پرداختند . این پشتیبانی ها و نیز پیروزی های پیدرپی پادشاهان «خاندان بویه» در جنگها و راهبردگزاریهایشان (سیاستگزاریهایشان) ، شوری بزرگ را در ایرانیان آزادیخواه پدید آورد که در پی آن ، «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» آغاز گردید ؛ و سخنسرایانی همچون «رودکی» ، «دقیقی» ، و «فردوسی» ؛ و «دانشمند-خردشناسانی» (عالم - فیلسوفانی) همچون «فارابی» و «سینا پور» (ابن سینا) پدید آمدند.
باید گفت که این «بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» ، پس از چندی ، از ایران به اروپا راه یافت ، بدانگونه که می توان گفت که بنیادگذاری شدن دانشگاه های اروپا ، درپی رسیدن موج «بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» به اروپا آغاز گردید . رونهیدنی (قابل توجه) ، و نیز خنده آور است که تاریخنویسان باخترزمین (غرب) ، این «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» را «هنگامهء زرین اسلامی» (7) نام دادهاند ، و آنرا زادهء فرمانروائی «خوب» «خلفای بنی عباس» ، که همپیمان باختریان (غربیها) بودهاند ، دانسته اند . ولی آنچه که آشکار است ، اینستکه : «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» ، هنگامی آغاز شد که شصت سال ، از بیرون رانده شدن عربها (خلفای بنی امیه و بنی عباس) از ایران ، و بدست آمدن خودگردانی (استقلال) ایرانیان ، گذشته بود . ولی خب ، عربها و همپینانان باختری (غربی) آنها ، بیکار ننشستند ، و از سال 997 زادروزی (میلادی) ، «ترکهای غزنوی» ؛ و از سال 1040 زادروزی (میلادی) ، «ترکهای سلجوقی» را به جنگ «شاهنشاهی ایران دیلمی» فرستادند و «شاهیخاندان بویه» را سرنگون کردند ، و «هنگامهء (دورهء) بازشکوفائی فرهنگ ایرانی» را به پایان رساندند ، و بواژگانی دیگر ، «عربها و باختریان (غربیها)» ، با بکارگیری «ترکها» ، دوباره ایران و ایرانی را به زیر فرمان خود درآوردند . افزون براین ، «شاهیخاندانهای (سلسلههای) ترک» ، به کار «ترکزبان» مردم ایران روی آوردند و ایران را با دوگانگی فرهنگی ، روبرو ساختهاند . گرچه آخرین شاهیخاندان «ترک» ، «قاجاریه» بود ؛ ولی هم اکنون هم «ترکها» ، یا کسانی که خود را «ترک» میدانند ، هم به سود «عربها و باختریان (غربیها)» ، در ایران ، به کنشگری (فعالیت) میپردازند ، و هم به افزایش دادن این دوگانگی فرهنگی و زبانی ، میپردازند.
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Manichaean_alphabet
(2) https://fa.wikipedia.org/wiki/خط_مانوی
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Uthman
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Ya%27qub_ibn_al-Layth_al-Saffar
(5) https://fa.wikipedia.org/wiki/آل_بویه
(6) https://en.wikipedia.org/wiki/Buyid_dynasty
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Islamic_Golden_Age
۴.۸k
۰۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.