راز سوئیچ غرب از معصومه علینژاد به نازنین بنیادی

🔻راز سوئیچ غرب از معصومه علینژاد به نازنین بنیادی
🔹‏قطعا پشت ایده ی از دور خارج کردن خانم علی‌نژاد و برکشیدن و جایگزین کردن خانم بنیادی ارزیابی جامعه‌شناسانه نهفته‌ست. بسیار بیشتر از آنچه ما فکر می‌کنیم می توان در این مورد نوشت و بسیار بیش از آنچه ما فکر می کنیم بر روی شناخت جامعه ما کار شده است.
🔸اما یک مورد: کسانی که ‏انتخابات ۷۶ را به یاد می آورند تایید می کنند که آقای خاتمی حتی تا ۲ هفته قبل از روز رای گیری برای اکثریت جامعه ما ناشناس بود. بعد از آن هم تنها ایده‌ی پروموت کننده ایشان تا روز انتخابات این بود که:
«باز خوش تیپه. ریش هاش مرتبه. یه جا چهار کلمه حرف بزنه آبرومون نمی ره. آلمان ‏زندگی کرده آقا. آلمان. بله در آلمان وابسته فرهنگی بوده.»
🔹تا نیمه دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد مبسوط ترین اندیشه نقاد عملکرد ایشان از دید اکثریت معترض ناظر بود بر ریش آنکادر نشده، کاپشن پاییزه و یا کوتاهی قد:
«خاک بر سرمون کنند. آبرو نداریم. یعنی این نماینده ماست؟ رئیس ‏جمهوره یا میمون چی توز؟ »
🔸حالا کسی یک‌شبه از چراغ جادوی نجات ایران بیرون آمده که اسمش محل مناقشات نیست: مسیح-معصومه-مصی؟ این دومی اگر اسمش را مخفف کنی از اصل اسم زیباتر هم میشود: «نازی».
مصی جیغ جیغو بچه قمی کلا، قافیه را به نازی ملوس کلام، بچه لندن باخت، بدجوری هم باخت.
🔹غلط هم ‏نکرده‌اند. به زوایای پنهان خلقیات و سلایق ما بسیار بیشتر از خود ما واقفند و ما در برابر شناخت عمیق و اشراف فرهنگی غرب بر جامعه خود کاملا بی دفاعیم.