خشونت آن گونه که ما فکر می کنیم فقط محدود به خشونت فیزیکی
خشونت آنگونه که ما فکر میکنیم فقط محدود به خشونت فیزیکی و بدنی نیست. عموما ما درگیریهای فیزیکی یا تعرض جنسی را خشونت میدانیم. ولی واقعیت آن است که دامنهی خشونت حوزههای گستردهتری دارد از جمله خشونت زبانی.
وقتی توهین میکنیم، قومی را مسخره میکنیم. صاحبان یک عقیده را تحقیر میکنیم. وقتی تهمت یا برچسب میزنیم یا تهدید میکنیم، همه اینها خشونت است، منتها خشونت زبانی، بدون خون و خونریزی است. خشونت زبانی از درون میکُشد. تا حالا هیچکس را دیدهاید که بهدلیل اینکه مسخره شده و یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه کند؟ یا به پلیس شکایت کند؟ قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان یا علامت دیگری ندارند.
خشونت ابتدا در ذهن شکل میگیرد بعد خود را در زبان نشان میدهد و سپس زمینهساز خشونت فیزیکی میشود. وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با دهها فحش آبدار و ناموسی مینوازیم، زمینه را برای زد و خورد بعد از بازی فراهم میکنیم. وقتی ما جریان رقیب را فریبخورده و عامل دست دشمن معرفی میکنیم، آنگاه حذف سیاسی و فیزیکی رقیب مشروعیت پیدا میکند.
وقتی دختر همسایه را داف خطاب میکنم، راننده کناری را یابو، مشتری را گاو، دانشآموزم را خنگ و فرد قانونمدار را اُسکُل، همه اینها خشونتهای زبانی یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی.
چه باید کرد؟
اولین کار این است که مهارت گفتگو را بیاموزیم. فقدان مهارتهای گفتوگو باعث میشود افراد نتوانند آنچه که مدنظر دارند را بهزبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه میکنند. تمرین گفتگو تمرین تخلیه ذهن و قلب به شیوهای غیرخشونتآمیز است.
دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدمها فقط به فروکردن چاقو در سینه آنان نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیتاش تخریب شده، شرافتاش لکهدار شده، عزتنفساش لگدمال شده دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت. به خودم یادآوری کنم که جریان رقیب من، طرفداران تیم مقابل، صاحبان دین و مذهب و اندیشه متفاوت از من، نه بیشعور هستند نه فاسد نه احمق نه هوسباز نه فریبخورده نه ... آنها فقط انسان هستند درست و دقیقا مانند من! آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار بگیرم نه کمتر و نه بیشتر.
.
وقتی توهین میکنیم، قومی را مسخره میکنیم. صاحبان یک عقیده را تحقیر میکنیم. وقتی تهمت یا برچسب میزنیم یا تهدید میکنیم، همه اینها خشونت است، منتها خشونت زبانی، بدون خون و خونریزی است. خشونت زبانی از درون میکُشد. تا حالا هیچکس را دیدهاید که بهدلیل اینکه مسخره شده و یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه کند؟ یا به پلیس شکایت کند؟ قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان یا علامت دیگری ندارند.
خشونت ابتدا در ذهن شکل میگیرد بعد خود را در زبان نشان میدهد و سپس زمینهساز خشونت فیزیکی میشود. وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با دهها فحش آبدار و ناموسی مینوازیم، زمینه را برای زد و خورد بعد از بازی فراهم میکنیم. وقتی ما جریان رقیب را فریبخورده و عامل دست دشمن معرفی میکنیم، آنگاه حذف سیاسی و فیزیکی رقیب مشروعیت پیدا میکند.
وقتی دختر همسایه را داف خطاب میکنم، راننده کناری را یابو، مشتری را گاو، دانشآموزم را خنگ و فرد قانونمدار را اُسکُل، همه اینها خشونتهای زبانی یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی.
چه باید کرد؟
اولین کار این است که مهارت گفتگو را بیاموزیم. فقدان مهارتهای گفتوگو باعث میشود افراد نتوانند آنچه که مدنظر دارند را بهزبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه میکنند. تمرین گفتگو تمرین تخلیه ذهن و قلب به شیوهای غیرخشونتآمیز است.
دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدمها فقط به فروکردن چاقو در سینه آنان نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیتاش تخریب شده، شرافتاش لکهدار شده، عزتنفساش لگدمال شده دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت. به خودم یادآوری کنم که جریان رقیب من، طرفداران تیم مقابل، صاحبان دین و مذهب و اندیشه متفاوت از من، نه بیشعور هستند نه فاسد نه احمق نه هوسباز نه فریبخورده نه ... آنها فقط انسان هستند درست و دقیقا مانند من! آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار بگیرم نه کمتر و نه بیشتر.
.
۳.۲k
۰۶ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.