نومیدی
بهار ضجه زد و ارغوان بمرد.....
در خانه زیر پنجره جان داد یاس پیر....
دست از گمان بدار...
با مرگ نحس پنجه بیفکن...
رفتن به از وجود هرچند در بهار....
باید بسان مرد....خاموش...سرفراز...
دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت....
در خانه زیر پنجره جان داد یاس پیر....
دست از گمان بدار...
با مرگ نحس پنجه بیفکن...
رفتن به از وجود هرچند در بهار....
باید بسان مرد....خاموش...سرفراز...
دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت....
۴۰.۰k
۳۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.