عاشقانه
غرق موج اضطرابم از تب طوفان عشق
سرکشم با جرعه جرعه مستی طغیان عشق
گوشه ی محراب چشمت سجده گاه اشک و آه
جانماز سرخ سینه خیس از باران عشق
انقلاب خون به راه افتاده با فرمان دل
می شود یاغی صدای قلبم از عصیان عشق
موج موج گیسوانم چون خزان از خستگی
می گذارد کوله بار ِ شانه بر دامان عشق
قوی غمگین دلم ساحل نشین چشم توست
مانده فانوس نگاهم بر سر ایوان عشق
قصه ی این پاره شعر عاشقی پایان گرفت
تا ابد پایان ندارد درد بی درمان عشق
سرکشم با جرعه جرعه مستی طغیان عشق
گوشه ی محراب چشمت سجده گاه اشک و آه
جانماز سرخ سینه خیس از باران عشق
انقلاب خون به راه افتاده با فرمان دل
می شود یاغی صدای قلبم از عصیان عشق
موج موج گیسوانم چون خزان از خستگی
می گذارد کوله بار ِ شانه بر دامان عشق
قوی غمگین دلم ساحل نشین چشم توست
مانده فانوس نگاهم بر سر ایوان عشق
قصه ی این پاره شعر عاشقی پایان گرفت
تا ابد پایان ندارد درد بی درمان عشق
۷.۳k
۰۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.