ملکه و پادشاه پارت 1
جیسو
داشتم توی خونم یعنی خونی پدرم میوه هارو می شستم و همهی لباسارو شستم خیلی خوشحال بودم و خیلی شاد با دوستام یه روزی تاجر شهر های دیگه به روستامون سفر کرد و همه رفتن پیشش و از بین روستای ها انتخاب می کرد یه دونه پسر و یه دونه دختر ازون بین انتخاب شدم با یه پسر دیگه و نقاشیمو کشید و دو تابلو رو برداشت با خودش برد برام مهم نبود
جین
داشتم تابلو های که برام می فرستادنو تماشا کردم خسته شده بودم که یهو یک دختر خوشکل و ناز توی تابلو ها دیدم یه دختری با لباس سفید
نمی تونستم چشمم ازش بردارم که مادرم وارد شد
مادرم
پسرم ازین دختره خوشت اومده
جین
اره ملکه عاشقش شدم می خوامش
ملکه
بله پسرم حتما
جیسو
داشتم به خونه برمی گشتم رفتم خونه و مثل همیشه خوش حال بودم که خوابم برد فردا پاشدم کلی کار دارم صبحانرو حاضر کردم و خوردم و زود رفتم پیش شستن لباس ها همرو شستم که با دوستم بیرون اومدم و دیدم چند تا مرد به سمت من میان
تا پارت بعد 😍
داشتم توی خونم یعنی خونی پدرم میوه هارو می شستم و همهی لباسارو شستم خیلی خوشحال بودم و خیلی شاد با دوستام یه روزی تاجر شهر های دیگه به روستامون سفر کرد و همه رفتن پیشش و از بین روستای ها انتخاب می کرد یه دونه پسر و یه دونه دختر ازون بین انتخاب شدم با یه پسر دیگه و نقاشیمو کشید و دو تابلو رو برداشت با خودش برد برام مهم نبود
جین
داشتم تابلو های که برام می فرستادنو تماشا کردم خسته شده بودم که یهو یک دختر خوشکل و ناز توی تابلو ها دیدم یه دختری با لباس سفید
نمی تونستم چشمم ازش بردارم که مادرم وارد شد
مادرم
پسرم ازین دختره خوشت اومده
جین
اره ملکه عاشقش شدم می خوامش
ملکه
بله پسرم حتما
جیسو
داشتم به خونه برمی گشتم رفتم خونه و مثل همیشه خوش حال بودم که خوابم برد فردا پاشدم کلی کار دارم صبحانرو حاضر کردم و خوردم و زود رفتم پیش شستن لباس ها همرو شستم که با دوستم بیرون اومدم و دیدم چند تا مرد به سمت من میان
تا پارت بعد 😍
۱۹.۶k
۲۳ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.