پارت ۴
#باوشی
من که موهای جلوی ژانو یواشکی بسته بودم با کش و بافته بودم صبح پاشده بود یعنی خوراک خنده بود من فقط دو ساعت خندمو محو کرده بودم بعدکه گفتم تو آینه خودتو نگاه کن رفت جلو آیینه قیافه خودشو دید زد زیر خنده بعد بهم گفت باوشی این چه کاریه بامن کردی تو هان با خنده گفتم حوصلم سر رفت با موهات ور رفتم ببشید🙂🙂🙂🙂بعد اومدم گفت نه اومدو قلقلکم داد توری صدام رفت بیرون بعد پرستار درو باز کرد پرستاره بدبخت هنگ گرده بود ژانم روم نشسته بود گفتم پاشو پاشو آبرومون رفت پاشو بعد ژان وایساد رو به پرستار منم یواشکی دستشو گرفتم بعد با لبخند بهم نگاه میکردیم پرستار همینجوری وایساده بود اومد گفتش عم شما مرخسید ممم سورومتونم تموم شده با خنده بعد رفت بیرون گفتم ژان بعد شد نه گفتش نمد😂😂😂خندید گفتم هوم به نظر من که بد شد گفتش حالا پاشو حاضر شو ببرمت یه جای خوب گفتم چه جایی گفتش اگه بخوام بهت بگم دیگه هیجان انگیز نخواهد بود گفتم هوف باشه من یکم درد داشتم ژان منو کول کرد و گذاشت تو ماشین و رفتیم من و برد به یه خونه شیک تمیز بزرگ با یه ماشین لانبورگینی برام گرفته بود من رفتم اونجا دهنم سه من باز بود عجب خونه ای به ژان گفتم ژان اینجا خونس یا قصر گفتش اینجا قصر و توهم ملکه ی اینجایی زدم رو گتفش به معنای حل دادن ک اینکه انقدر مزه پرونی نکنه اونم اهم اهم کرد گفت نمیخوای توشو ببینی گفتم اگه ببینم یه وقت چشام کور نشه چون خیلی برق میزنه خونه گفتش اول وایسا وایسادم اون یه جعبه بهم داد که توش کیلید خونه و ماشین بود داد بهم گفت مبارکت باشه بردم تو خونه خونرو دیدم وای خدای من بهش گفتم ژان تو از کی اینقدر پولدار شدی گفتش هوم من یه آدم معروفم خوب گفتش یه هدیه دیگه گفتم چی گفتش میخوام هم سطح خودم کنمت گفتم چ چ چی آخه چجوری گفتش اونجوری گفتم چجوری گفتش ازت تست خوانندگی میگیرم بعدش رقص بهت یاد میدم اوکی گفتماوکک گفتش حالا یه آهنگ بخون منم آهنگی که قبلا برای ژان نوشته بودمو خوندم چشامو بستمو آهنگو خوندم بعد اینکه آهنگو خوندم چشامو باز کردم دیدم ژان تو جشاش اشک جمع شده و با یه قطره اشک گفت باوشی واقعا صدات بی نظیره منو دوباره عاشقه خودت کردی لامصب گفتم واقعا صدام خوب بود گفتش معلومه منم خوشحال شدم بعد گفتش حالا رقص پاشدم ژان یه آهنگ خفن گذاشت و باهاش خفن و جذاب میرقصید منم همراهیش کردم تا روون شد بدنم بدنم نرم شد ادامه دادم همینجوری بعد وایسادمو نفس نفس میزدمو دیدم ژان داره بهم منحرفانه نگاه میکنه گفتم چیه گفتش هیچی تو خسته شدی بزار نوشیدنی بیارم تا بخوریم گفتم موافقم بیار
من که موهای جلوی ژانو یواشکی بسته بودم با کش و بافته بودم صبح پاشده بود یعنی خوراک خنده بود من فقط دو ساعت خندمو محو کرده بودم بعدکه گفتم تو آینه خودتو نگاه کن رفت جلو آیینه قیافه خودشو دید زد زیر خنده بعد بهم گفت باوشی این چه کاریه بامن کردی تو هان با خنده گفتم حوصلم سر رفت با موهات ور رفتم ببشید🙂🙂🙂🙂بعد اومدم گفت نه اومدو قلقلکم داد توری صدام رفت بیرون بعد پرستار درو باز کرد پرستاره بدبخت هنگ گرده بود ژانم روم نشسته بود گفتم پاشو پاشو آبرومون رفت پاشو بعد ژان وایساد رو به پرستار منم یواشکی دستشو گرفتم بعد با لبخند بهم نگاه میکردیم پرستار همینجوری وایساده بود اومد گفتش عم شما مرخسید ممم سورومتونم تموم شده با خنده بعد رفت بیرون گفتم ژان بعد شد نه گفتش نمد😂😂😂خندید گفتم هوم به نظر من که بد شد گفتش حالا پاشو حاضر شو ببرمت یه جای خوب گفتم چه جایی گفتش اگه بخوام بهت بگم دیگه هیجان انگیز نخواهد بود گفتم هوف باشه من یکم درد داشتم ژان منو کول کرد و گذاشت تو ماشین و رفتیم من و برد به یه خونه شیک تمیز بزرگ با یه ماشین لانبورگینی برام گرفته بود من رفتم اونجا دهنم سه من باز بود عجب خونه ای به ژان گفتم ژان اینجا خونس یا قصر گفتش اینجا قصر و توهم ملکه ی اینجایی زدم رو گتفش به معنای حل دادن ک اینکه انقدر مزه پرونی نکنه اونم اهم اهم کرد گفت نمیخوای توشو ببینی گفتم اگه ببینم یه وقت چشام کور نشه چون خیلی برق میزنه خونه گفتش اول وایسا وایسادم اون یه جعبه بهم داد که توش کیلید خونه و ماشین بود داد بهم گفت مبارکت باشه بردم تو خونه خونرو دیدم وای خدای من بهش گفتم ژان تو از کی اینقدر پولدار شدی گفتش هوم من یه آدم معروفم خوب گفتش یه هدیه دیگه گفتم چی گفتش میخوام هم سطح خودم کنمت گفتم چ چ چی آخه چجوری گفتش اونجوری گفتم چجوری گفتش ازت تست خوانندگی میگیرم بعدش رقص بهت یاد میدم اوکی گفتماوکک گفتش حالا یه آهنگ بخون منم آهنگی که قبلا برای ژان نوشته بودمو خوندم چشامو بستمو آهنگو خوندم بعد اینکه آهنگو خوندم چشامو باز کردم دیدم ژان تو جشاش اشک جمع شده و با یه قطره اشک گفت باوشی واقعا صدات بی نظیره منو دوباره عاشقه خودت کردی لامصب گفتم واقعا صدام خوب بود گفتش معلومه منم خوشحال شدم بعد گفتش حالا رقص پاشدم ژان یه آهنگ خفن گذاشت و باهاش خفن و جذاب میرقصید منم همراهیش کردم تا روون شد بدنم بدنم نرم شد ادامه دادم همینجوری بعد وایسادمو نفس نفس میزدمو دیدم ژان داره بهم منحرفانه نگاه میکنه گفتم چیه گفتش هیچی تو خسته شدی بزار نوشیدنی بیارم تا بخوریم گفتم موافقم بیار
۱۳.۳k
۰۷ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.