وقت آن است که از نام تو من دل بکنم
وقت آن است که از نام تو من دل بکنم
از تـو و یـاد تـو و عطـر تنـت دل بکنم
بعد از این خواب حرام است نزدیک نشو
باید از دیـدن هر شب به شبت دل بکنم
بعد از این زنگ مزن هیج مگو فکر مکن
بـایـد از بـودن در کنـج دلت دل بکنـم
بعد ازاین هیچ کسی را به تو مانند نکنم
بایـد از وهـم نگاهت به خودم دل بکنم
بعد ازاین گر دیدمت خنده ای از دل بکنم
بـایـد از بغـض نشسته بـه تنم دل بکنم
بعد از ایـن شعر نگویم خاک کنم دفتر را
بـایـد از مـردن در قـافیـه هـا دل بکنم
بعد از ایـن نامم نپرسید که نگویم چیزی
بایـد از اسـم خودم روح خودم دل بکنم
از تـو و یـاد تـو و عطـر تنـت دل بکنم
بعد از این خواب حرام است نزدیک نشو
باید از دیـدن هر شب به شبت دل بکنم
بعد از این زنگ مزن هیج مگو فکر مکن
بـایـد از بـودن در کنـج دلت دل بکنـم
بعد ازاین هیچ کسی را به تو مانند نکنم
بایـد از وهـم نگاهت به خودم دل بکنم
بعد ازاین گر دیدمت خنده ای از دل بکنم
بـایـد از بغـض نشسته بـه تنم دل بکنم
بعد از ایـن شعر نگویم خاک کنم دفتر را
بـایـد از مـردن در قـافیـه هـا دل بکنم
بعد از ایـن نامم نپرسید که نگویم چیزی
بایـد از اسـم خودم روح خودم دل بکنم
۱.۵k
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.