پارت 12 📜
ات ویو
یه ترسی تو دلم افتاد.... میخواد چیکار کنه... که دیدیم داره میاد جلو منم همین طوری میرفتم عقب ...
- میدونی خیلی خنگی؟!
+ ....
- چیه لال شده.... میدونی... منم دیگه تا حدی دوم میارم..... ولی خب چه میشه کرد...... میدونی چیه بهت... یه فرصت میدم.... چرا..... چرا این کارو کر.. کردی؟
+ ت تهیونگ. بغض.
- اخی چی شده... نکنه ترسیدی
داشتم میکردم انقدر اومد نزدیکم که پام گیر کرد به میز و پرت شدم رو تخت......
یه ترسی تو دلم افتاد.... میخواد چیکار کنه... که دیدیم داره میاد جلو منم همین طوری میرفتم عقب ...
- میدونی خیلی خنگی؟!
+ ....
- چیه لال شده.... میدونی... منم دیگه تا حدی دوم میارم..... ولی خب چه میشه کرد...... میدونی چیه بهت... یه فرصت میدم.... چرا..... چرا این کارو کر.. کردی؟
+ ت تهیونگ. بغض.
- اخی چی شده... نکنه ترسیدی
داشتم میکردم انقدر اومد نزدیکم که پام گیر کرد به میز و پرت شدم رو تخت......
۱۱.۳k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.