عاشقانه
تا دستِ تو شد شانه یِ موهای بلندم
صد گل به تماشا یِ من و زلف کمندم
در گوشه یِ دل خیمه زدی ای مهِ تابان
جانانه بمان با تو به هر غصه بخندم
با دیدنِ چشمانِ خمارت شدم عاشق
آتش به دل افتاده شدم کوه سهندم
دل منتظر لحظه ی طغیانیت ای یار
گر دور شوی از همه دنیا گله مندم
با هر نفست یک غزل تازه سرودم
با شاعرِ چشمان تو هی در زد و بندم
چون با تو شدم شاعره یِ شهرِ غزل ها
در کویِ غریبان دل و هر دیده ببندم
ای شمع چه کردی که بسوزم به وصالت
پروانه صفت رقصم و دردانه پسندم.
صد گل به تماشا یِ من و زلف کمندم
در گوشه یِ دل خیمه زدی ای مهِ تابان
جانانه بمان با تو به هر غصه بخندم
با دیدنِ چشمانِ خمارت شدم عاشق
آتش به دل افتاده شدم کوه سهندم
دل منتظر لحظه ی طغیانیت ای یار
گر دور شوی از همه دنیا گله مندم
با هر نفست یک غزل تازه سرودم
با شاعرِ چشمان تو هی در زد و بندم
چون با تو شدم شاعره یِ شهرِ غزل ها
در کویِ غریبان دل و هر دیده ببندم
ای شمع چه کردی که بسوزم به وصالت
پروانه صفت رقصم و دردانه پسندم.
۱۲.۴k
۱۹ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.