برترین عشق پارت ۸

کوک:یادت اون بوسی که رو لبات زدم و رفتم من:آره از اون موقع تو ذهنم و قلبم هک شد کوک:الان کاملش کردم بعد لباشو دوباره گذاشت رو لبام یه مک کوچولو زد و جدا شد کوک:یون هی من:جونم کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم بعد بلند شدم و خم بودم دستم پشتم بود جونگ کوکم دو تا دستاشو کنار شیکمم رو مبل گذاشته بود و لای دستام بود و صورتش نزدیک صورتم بود دماغشو به دماغم مالید منم دستمو رو صورتش گذاشتم دماغشو به دماغم میمالید و گونمو پشت سرهم بوس میکرد دستشو رو گردنم گذاشته بود و سرشو برد سمت گردنم و دستشو رو کتفم کشید و گردنمو میبوسید و میومد بالا رو لپمو و گونم و کنار دماغم صورتشو رو صورتم میمالید و پشت سرم هم لبامو میبوسید و گونمو منم گونه اون و میبوسیدم اما اون راه نمیداد تا منم بوسش کنم فقط خودش میکرد بعد دستمو رو صورتش میکشیم پیشونیشو میچسبوند و بعد چند دقیقه برمیداشت و دماغشو میزد به دماغم از بوسیدن گونم و مالید صورتش به صورتم و چیزای دیگه سیر نمیشد بعد سمت پایین گلوم و اونجارم بوس میکرد منم قلقلکم میومد من:وایی نکن 😂 کوک:قلقلکت میاد من:آره کوک:ولی چیکار کنم که خوشمزه ای چونمو یه کوچولو داد بالا تا راحت بتونه بوس کنه من:نه چرا قلقلک میدی 😂 کوک:حال میده میخوام بخندی 😂 خودشم با خنده من میخندید (بچه ها یه چیزی جیمین خونه نرفته بوده و فکر کرده اینجا خونشه و😐😂😂😂) یه بعد همینجوری میخندیدیم چشمم به جیمین که داشت نگاه میکرد بعد ترسیدم یه جیغ زدم کوک:یون هی چی شد من:جونگ کوک جیمین کوک:چی جونگ کوک یه نگاه کرد من از خجالت سرمو رو شونه جونگ کوک گذاشتم و نگاه نکرد کوک:جیمین شی تو اینجا چیکار میکنی جیمین:شما اینجا چیکار میکنی کوک:اینجا خونمه جیمین:واتت بعد یه نگاه به دور و اطراف کرد جیمین:عه یعنی اشتباه اومدم کوک:جیمین شییییییییییی (یا امام زمان😨😂) یهو داد زد من ترسیدم کوک:برو بیرون همین الان چه وایساده داشته نگاه میکرده برو بیرون جیمین:جونگ کوک عصبی نشو کوک:میاما برو بیرون بعد دویید رفت بیرون من نگاه نمیکردم بعد رفت جونگ کوک یه نگاه به من کرد کوک:عشقم خوبی من:از خجالت قرمز شدم نه بعد یه نگاه بهم کرد کوک:نگاش کن تو دفع اول که همو دیدیم انقدر خجالت میکشیدی قرمز شده بودی😂😍 من:وایی آره بعد هردومون خندیدیم من:توهم وقتی عصبی میشه خیلی جذاب میشی کوک:تاحالا کسی بهم نگفته بود من:الان من گفتم
نویسنده:شوخی میکنی با من نه☺😐😂😂😂 راست میگه جذاب میشه ولی خیلی ترسناکم میشه
کوک:خیلیم خوب گفتی بعد همون موقع یه بوس کوچولو زد رو لبام و دیگه جدا شدیم کوک:اسم منو با عصبانیت بگو من:چرا کوک:بگو اسمشو با عصبانیت صدا زدم من:جئون جونگ کوککککککککککککککککک کوک:😶وحشی کی بودی تو