بسم رب الشهداء...
بسم رب الشهداء...
خاطره ای بسیار زیبا و خواندنی از همرزم شهید مدافع حرم علی شاهسنایی...
یکی ازعادتهایی که علی داشت حضور تو خط مقدم حتی جلوتر از همه ی نیروها برای جنگیدن بود،توعملیات آزادسازی خلصه بعدازچندبارکه نیروهاراشبانه تاپشت خط دشمن بردند که به خط دشمن بزنند وشهرخلصه راآزاد کنند وهردفعه به هردلیلی عملیات کنسل میشد...
بالاخره دفعه سوم یاچهارم بودکه قبل از اذان صبح عملیات شروع شد واولین گروهان که به خط دشمن زد علی هم بین این افراد بود درصورتی که بنا به وظیفه ای که علی داشت هیچ وقت مجبورنبود دوشادوش نیروهای خط شکن باشد ولی اون مرام و معرفت علی اجازه نمیداد که لحظه ای بچه ها رو تنها بذاره ودرکنار بچه های خط شکن بلکه جلوتر از انها آماده ی نبرد بادشمن تکفیری بود...
خلاصه تو اون عملیات طوری شد که حدود 15 تکفیری که ازدست نیروهای اسلام گریخته بودند زیر یک پل کار پیشروی را مختل کردند وکار گره سختی خورد وهرچه کردیم این تکفیریهای حرومی تسلیم نمی شدند و حتی زیر آتیش سنگین بچه ها عقب نشینی نمیکردند...
اینجابود که علی آقا با به خطر انداختن جان خود وپیشروی جانانه بااین جهنمیان مبارزه زیبا و دلیرانه ای کرد و وقتی چند نفر از تکفیریها رو به درک واصل کرد ، بعضی دیگرازبچه هاهم روحیه گرفتند ومی توان به جرأت گفت علی بود که گره کور این عملیات رو راباز کرد وبابه درک واصل شدن کامل تکفیریها کارپیشروی به سوی شهر الحمره میسر شد...
شهادت جامونده های گنه کااار صلوااات...
خاطره ای بسیار زیبا و خواندنی از همرزم شهید مدافع حرم علی شاهسنایی...
یکی ازعادتهایی که علی داشت حضور تو خط مقدم حتی جلوتر از همه ی نیروها برای جنگیدن بود،توعملیات آزادسازی خلصه بعدازچندبارکه نیروهاراشبانه تاپشت خط دشمن بردند که به خط دشمن بزنند وشهرخلصه راآزاد کنند وهردفعه به هردلیلی عملیات کنسل میشد...
بالاخره دفعه سوم یاچهارم بودکه قبل از اذان صبح عملیات شروع شد واولین گروهان که به خط دشمن زد علی هم بین این افراد بود درصورتی که بنا به وظیفه ای که علی داشت هیچ وقت مجبورنبود دوشادوش نیروهای خط شکن باشد ولی اون مرام و معرفت علی اجازه نمیداد که لحظه ای بچه ها رو تنها بذاره ودرکنار بچه های خط شکن بلکه جلوتر از انها آماده ی نبرد بادشمن تکفیری بود...
خلاصه تو اون عملیات طوری شد که حدود 15 تکفیری که ازدست نیروهای اسلام گریخته بودند زیر یک پل کار پیشروی را مختل کردند وکار گره سختی خورد وهرچه کردیم این تکفیریهای حرومی تسلیم نمی شدند و حتی زیر آتیش سنگین بچه ها عقب نشینی نمیکردند...
اینجابود که علی آقا با به خطر انداختن جان خود وپیشروی جانانه بااین جهنمیان مبارزه زیبا و دلیرانه ای کرد و وقتی چند نفر از تکفیریها رو به درک واصل کرد ، بعضی دیگرازبچه هاهم روحیه گرفتند ومی توان به جرأت گفت علی بود که گره کور این عملیات رو راباز کرد وبابه درک واصل شدن کامل تکفیریها کارپیشروی به سوی شهر الحمره میسر شد...
شهادت جامونده های گنه کااار صلوااات...
۳.۶k
۲۹ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.