در آسمان اگرچه که سو سو نمیزند
در آسمان اگرچه که سو سو نمیزند
چشمت ستاره است ، ببین ! مو نمیزند
اما ستاره قلب کسی را نبرده است
اما ستاره عطر به گیسو نمیزند ..
تو یک پری که عصر میان حیاطشان ...
نه نه! پری که دست به جارو نمی زند
حتی پری شبیه تو خوش خنده نیست ، نه
لبخند های ناز تو را ، او نمی زند ..
زیبا کسی که شکل تو باشد به موی خود
با قصد غیر قتل که شب بو نمی زند
پس هی نگو که جرات عشق مرا نداشت
آدم به مرده تهمت ترسو نمی یزند ..
آن هم چه مرده ای ، که تنش تکه پاره است
این چشم زخم کیست که چاقو نمی زند ؟!
با این همه دلم به جز آن روی ماه تو
این جا به هیچ روی دگر رو نمی زند ..
من بندگی عشق تو را میکنم هنوز
شیطان نگاه توست ، که زانو نمی زند ..
مهدی مردانی
چشمت ستاره است ، ببین ! مو نمیزند
اما ستاره قلب کسی را نبرده است
اما ستاره عطر به گیسو نمیزند ..
تو یک پری که عصر میان حیاطشان ...
نه نه! پری که دست به جارو نمی زند
حتی پری شبیه تو خوش خنده نیست ، نه
لبخند های ناز تو را ، او نمی زند ..
زیبا کسی که شکل تو باشد به موی خود
با قصد غیر قتل که شب بو نمی زند
پس هی نگو که جرات عشق مرا نداشت
آدم به مرده تهمت ترسو نمی یزند ..
آن هم چه مرده ای ، که تنش تکه پاره است
این چشم زخم کیست که چاقو نمی زند ؟!
با این همه دلم به جز آن روی ماه تو
این جا به هیچ روی دگر رو نمی زند ..
من بندگی عشق تو را میکنم هنوز
شیطان نگاه توست ، که زانو نمی زند ..
مهدی مردانی
۲.۲k
۲۷ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.