عشق درون پارت 7
جنی = بهم گفتن که تهیونگ مرده یهو اشکی از چشام پاین امد با کل توانم گریه کردم اون پسره گفت تو باید زنه من بشی چون تهیونگ گفته بود من شوهرتم
نمی تونستم
پسره نامجون =اگه تو زن من باشی من به پادشاه می گویم که دیگه لازم نیست تهیونگ را بکشید جنی با ترس بله بله
نامجون خوبه دیگه می تونی امشبو زخمات پانسمان کن و به خودتم برس
جنی باشه واقعا خوش حال بودم از اینکه تهیونگ زنده می مونه زود زخم هامو پانسمان کردم و یک لباس ابی که دامنی بود رو پوشیدم یهو یاد مادر و پدرم افتادم انگار یکی داشت می گفت پیدامون کن تمام اتاق ها خالی بود یکی قفل با گیره ی سرم بازش کردم که دیدم مامان و بابام هستن درو بستم و رفتم توی اتاق کا نامجون امد گفت چکار می کردی من ههههیچی پس خوبه بیا تو تالار بزرگ من باهاش تا پاین رفتم توی تالار مجلسی اونجا پر از شاهزاده های مرد و خترای رقصنده رفتم تو نامجون منو پیش خودش اورد گفت بشین منم نشستم همه بهم زل می زدند که نامجون گفت از امروز ای دختر زن من خواهد بود فهمیدید نباید کسی بهش دست بزنه
مردم وای عجب دختری هم برای خودش اورده
جنی اقای نامجون میشه من ازینجا برم چون همه بهم زل می زنند نامجون تو زن من هستی بهشون خیره نشو اوکی جنی بله
یه اقای که اسمش جی هوپ بود با زنش امد و گفت می خواهی با شرط ببندی
نامجون با اینکه دید جنی سرشو پاین اورده گفت باشه دست جنی رو گرفت و رفت نشستن روی میز کلی لیوان های مشروب انجا بود جنی میخوان چیکار کنند
جی هوپ اوکی بگو ببینم خیلی جنی رو دوست داری نامجون اره جنی امممم اره
جی هوب اگه شما کارای که ما میگیمو انجام ندید باید از اینها بخورید
نامجون اوکی
جی هوپ از خون جنی بخور چون نامجون می دونست که انسانه ازش گاز نگرفت جی هوپ جنی یک لیوان بخور جنی هم اونو خورد و گفت احح چقدر بد بود نامجون تا حالا نخوردی جنی نه
جی هوپ جنی شما خونم نامجون را بخورید جنی چیکار نه من نه باشه نامجون یک لیوان بخور نامجون با ناراحتی خورد
جی هوپ هر دوتاتون باید دست یک دیگرو خراش بزنید نامجون گفت جنی تو دست منو اینجوری خراش بزن با چاقو جنی مس شده بودم گفتم نه نامجون گفت زود باش جنی دست ناجون رو خراش انداخت و داشت ازش خون میرفت
پس نامجون یک لیوان دیگرو بخور نامجون خوردش
هر دوتامون مس شده بودیم جی هوپ به راند اخر رسیدید باید همو بوس کنید
نامجون چییی
جنی نههههه
می خواستم جنی از نامجون بدش بیاد ولی داستان اینجوری نخواست تاپارت بعد😍
نمی تونستم
پسره نامجون =اگه تو زن من باشی من به پادشاه می گویم که دیگه لازم نیست تهیونگ را بکشید جنی با ترس بله بله
نامجون خوبه دیگه می تونی امشبو زخمات پانسمان کن و به خودتم برس
جنی باشه واقعا خوش حال بودم از اینکه تهیونگ زنده می مونه زود زخم هامو پانسمان کردم و یک لباس ابی که دامنی بود رو پوشیدم یهو یاد مادر و پدرم افتادم انگار یکی داشت می گفت پیدامون کن تمام اتاق ها خالی بود یکی قفل با گیره ی سرم بازش کردم که دیدم مامان و بابام هستن درو بستم و رفتم توی اتاق کا نامجون امد گفت چکار می کردی من ههههیچی پس خوبه بیا تو تالار بزرگ من باهاش تا پاین رفتم توی تالار مجلسی اونجا پر از شاهزاده های مرد و خترای رقصنده رفتم تو نامجون منو پیش خودش اورد گفت بشین منم نشستم همه بهم زل می زدند که نامجون گفت از امروز ای دختر زن من خواهد بود فهمیدید نباید کسی بهش دست بزنه
مردم وای عجب دختری هم برای خودش اورده
جنی اقای نامجون میشه من ازینجا برم چون همه بهم زل می زنند نامجون تو زن من هستی بهشون خیره نشو اوکی جنی بله
یه اقای که اسمش جی هوپ بود با زنش امد و گفت می خواهی با شرط ببندی
نامجون با اینکه دید جنی سرشو پاین اورده گفت باشه دست جنی رو گرفت و رفت نشستن روی میز کلی لیوان های مشروب انجا بود جنی میخوان چیکار کنند
جی هوپ اوکی بگو ببینم خیلی جنی رو دوست داری نامجون اره جنی امممم اره
جی هوب اگه شما کارای که ما میگیمو انجام ندید باید از اینها بخورید
نامجون اوکی
جی هوپ از خون جنی بخور چون نامجون می دونست که انسانه ازش گاز نگرفت جی هوپ جنی یک لیوان بخور جنی هم اونو خورد و گفت احح چقدر بد بود نامجون تا حالا نخوردی جنی نه
جی هوپ جنی شما خونم نامجون را بخورید جنی چیکار نه من نه باشه نامجون یک لیوان بخور نامجون با ناراحتی خورد
جی هوپ هر دوتاتون باید دست یک دیگرو خراش بزنید نامجون گفت جنی تو دست منو اینجوری خراش بزن با چاقو جنی مس شده بودم گفتم نه نامجون گفت زود باش جنی دست ناجون رو خراش انداخت و داشت ازش خون میرفت
پس نامجون یک لیوان دیگرو بخور نامجون خوردش
هر دوتامون مس شده بودیم جی هوپ به راند اخر رسیدید باید همو بوس کنید
نامجون چییی
جنی نههههه
می خواستم جنی از نامجون بدش بیاد ولی داستان اینجوری نخواست تاپارت بعد😍
۱۳.۶k
۲۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.