تاحالا زندگیم رو کامل توضیح ندادم
زندگیه من مثل کازوتوراعه
راستش من یه دختر بدبختم قضیه بر میگرده دو سال پیش که هنوز هم ادامه داره دیدین یه نفر به ادم اشتباهی زنگ میزنه یه نفر اشتباهی به گوشیه مامانم پیام داد که : بیداری
منم مثل عادت همیشگیم میگیرم پیام های اضافی رو پاک میکنم مثل تبلیغ ها که پاکشون کردم پیام هرو هم پاک کردم بعد نگو بابام گوشیه مامانم رو نگا کرده پیام رو دیده و از اون موقع تا الا داره شکنجمون میده و به مامانم از دوسال پیش تا الا شکاک شده و میگه تو به من خیانت کردی و بابام منو ابجیم رو هم قاطی کرد گفت شما ها هم توی این کار دست دارین و مارو میزد
مامانم از دستش خسته شده بود به خاطر همین فرار کرد رفت خونه ی بابابزرگم منو ابجیم موندیم بابام مار شکنجه میداد یه بار تا ساعت ۴ شب مارو توی خیابون توی هوای سرد نگه داشته بود و مارو میزد مارو برد پیشه سگ های جنگل توی هوای تاریک و تهدیدمون کرد که اگه نگیم مامانمون با کی هست مارو میندازه جلو سگا یه بار طناب رو انداخت دوره گردنم و منو داشت خفه میکرد و دست و پام رو بسته بود انقدر محکم بسته بود که درد بدی و رو داشت یه بار هم قمه رو جلوی گردن ابجی کوچولوم گرفت و همون حرف هارو زد
این موضوع دوساله داره برتم اتفاق میوفته
و من دوساله عید برام زهره مار شده
بچه ها درکم کنین نه ترکم
راستش من یه دختر بدبختم قضیه بر میگرده دو سال پیش که هنوز هم ادامه داره دیدین یه نفر به ادم اشتباهی زنگ میزنه یه نفر اشتباهی به گوشیه مامانم پیام داد که : بیداری
منم مثل عادت همیشگیم میگیرم پیام های اضافی رو پاک میکنم مثل تبلیغ ها که پاکشون کردم پیام هرو هم پاک کردم بعد نگو بابام گوشیه مامانم رو نگا کرده پیام رو دیده و از اون موقع تا الا داره شکنجمون میده و به مامانم از دوسال پیش تا الا شکاک شده و میگه تو به من خیانت کردی و بابام منو ابجیم رو هم قاطی کرد گفت شما ها هم توی این کار دست دارین و مارو میزد
مامانم از دستش خسته شده بود به خاطر همین فرار کرد رفت خونه ی بابابزرگم منو ابجیم موندیم بابام مار شکنجه میداد یه بار تا ساعت ۴ شب مارو توی خیابون توی هوای سرد نگه داشته بود و مارو میزد مارو برد پیشه سگ های جنگل توی هوای تاریک و تهدیدمون کرد که اگه نگیم مامانمون با کی هست مارو میندازه جلو سگا یه بار طناب رو انداخت دوره گردنم و منو داشت خفه میکرد و دست و پام رو بسته بود انقدر محکم بسته بود که درد بدی و رو داشت یه بار هم قمه رو جلوی گردن ابجی کوچولوم گرفت و همون حرف هارو زد
این موضوع دوساله داره برتم اتفاق میوفته
و من دوساله عید برام زهره مار شده
بچه ها درکم کنین نه ترکم
۲.۹k
۱۲ آبان ۱۴۰۳