قسمت چهاردهم
قسمت چهاردهم
محسن هر چی به پریا پیام میده
پیامی دریافت نمی کنه
بعد پیام آخر
امیر علی کلا شماره محسن رو مسدود کرد
و سعی کرد یه مدتی از این سیم کارت استفاده نکنه
تا محسن دست برداره
از پیام دادن
گاهی که حرفی پیش می اومد
و محسن از بیکاری
وخرج زندگی می نالید
امیر علی می گفت:
مرد حسابی شانس خودش اومد در خونه ات رو زد
کار، خونه، زندگی تو تهرون
خود ت پشت پا زدی
به بختت حالا میشینی
آه و ناله می کنی که چی بشه!!!؟؟
-چی تو دستته
دیگه رفت
پریا خانم شما پرید!!....
محسن هم می گفت؛
خفه.....تو دیگه خفه
از وقتی شماره ات رو بهش دادم و به تو پیام داد معلوم نیست چی بهش
گفتی که از من زده شد فکر کنم
خود تو زیر آب منو زدی!!!.
امیر علی هم چهره ای حق به جانب
به خودش می گرفت......
برو......عمو تو خودت اونقدر پخمه بازی
در آوردی
طرف متوجه شد
چیز تحفه ای هم نیستی
دست به سرت کرد.......
محسن هر چی به پریا پیام میده
پیامی دریافت نمی کنه
بعد پیام آخر
امیر علی کلا شماره محسن رو مسدود کرد
و سعی کرد یه مدتی از این سیم کارت استفاده نکنه
تا محسن دست برداره
از پیام دادن
گاهی که حرفی پیش می اومد
و محسن از بیکاری
وخرج زندگی می نالید
امیر علی می گفت:
مرد حسابی شانس خودش اومد در خونه ات رو زد
کار، خونه، زندگی تو تهرون
خود ت پشت پا زدی
به بختت حالا میشینی
آه و ناله می کنی که چی بشه!!!؟؟
-چی تو دستته
دیگه رفت
پریا خانم شما پرید!!....
محسن هم می گفت؛
خفه.....تو دیگه خفه
از وقتی شماره ات رو بهش دادم و به تو پیام داد معلوم نیست چی بهش
گفتی که از من زده شد فکر کنم
خود تو زیر آب منو زدی!!!.
امیر علی هم چهره ای حق به جانب
به خودش می گرفت......
برو......عمو تو خودت اونقدر پخمه بازی
در آوردی
طرف متوجه شد
چیز تحفه ای هم نیستی
دست به سرت کرد.......
۵.۸k
۰۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.