عاشقانه
امشب شدم سرشارِ تو با خود مدارا میکنم
زیر لبم اسمِ تو را هر گوشه نجوا میکنم
دستِ دعایم سمتِ او ، او که بداند حالِ دل
آرامشِ روحِ تو را تنها تمنا میکنم
دورم ز تو ای ماهکم پیشت چنان یک کودکم
عکسِ رخت در قاب دل هر دم تماشا میکنم
در دفترِ احساسِ خود میجویمت از عمقِ جان
نامِ تو را از دیگران جانا مجزا میکنم
گلچین کنم صد واژه را با شور و غوغای درون
شعرِ خودم را بهرِ تو عشقم مهیا میکنم
ردِ صدایت با من و آرامشی جان پرور و
بازا تو را از ساحل و دریا تقاضا میکنم...
زیر لبم اسمِ تو را هر گوشه نجوا میکنم
دستِ دعایم سمتِ او ، او که بداند حالِ دل
آرامشِ روحِ تو را تنها تمنا میکنم
دورم ز تو ای ماهکم پیشت چنان یک کودکم
عکسِ رخت در قاب دل هر دم تماشا میکنم
در دفترِ احساسِ خود میجویمت از عمقِ جان
نامِ تو را از دیگران جانا مجزا میکنم
گلچین کنم صد واژه را با شور و غوغای درون
شعرِ خودم را بهرِ تو عشقم مهیا میکنم
ردِ صدایت با من و آرامشی جان پرور و
بازا تو را از ساحل و دریا تقاضا میکنم...
۱۲.۰k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱