جان را گرفته ام به سرِ دست و آمدم..مرگ بر من، اگر از یاد تو غافل باشم
مپرس از نشان؛ بی نشانیم ما
فقیران صاحب زمانیم ما
بسی شعله از دل بر افروختیم
به جز داغ و حسرت نیندوختیم
که هم رنگ آتشفشانیم ما
فقیران صاحب زمانیم ما
_تو فقط چارۀ هر دردی و برمی گردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمی گردی
فقیران صاحب زمانیم ما
بسی شعله از دل بر افروختیم
به جز داغ و حسرت نیندوختیم
که هم رنگ آتشفشانیم ما
فقیران صاحب زمانیم ما
_تو فقط چارۀ هر دردی و برمی گردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمی گردی
۲.۰k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.