من همان کودکم که ترسیده
من همان کودکم که ترسیده
شبِ تاریک، بی پدر بوده!
بیپناه ایستاده در بنبست
هق هقش را یواشکی خورده
من همانم که طاقت آورده
من همانم که عشق، یادش هست
عشق و طاقت نبوده جرم ولی
حرمت عشق را طمع، بُرده...
من پر از بغض، من پر از ابهام
جرمم این بوده؛ من سخن گفتم!
که سخن هم نبوده جرم، ولی؛
نه میانِ جماعتی مُرده...
من درختی هزار ساله و پیر
جرمم این بوده؛ سبز گردیدم
سبز گشتن نبوده جرم ولی؛
نه در این باغ خشک و افسرده...
#نرگس_صرافیان_طوفان
شبِ تاریک، بی پدر بوده!
بیپناه ایستاده در بنبست
هق هقش را یواشکی خورده
من همانم که طاقت آورده
من همانم که عشق، یادش هست
عشق و طاقت نبوده جرم ولی
حرمت عشق را طمع، بُرده...
من پر از بغض، من پر از ابهام
جرمم این بوده؛ من سخن گفتم!
که سخن هم نبوده جرم، ولی؛
نه میانِ جماعتی مُرده...
من درختی هزار ساله و پیر
جرمم این بوده؛ سبز گردیدم
سبز گشتن نبوده جرم ولی؛
نه در این باغ خشک و افسرده...
#نرگس_صرافیان_طوفان
۲.۸k
۲۰ دی ۱۳۹۹