پارت ۶۹
پارت ۶۹
سه روز بعد :
آرام : امروز قرار بود با نیما بریم بیرون
ساعت ۵ غروب بود حدودا
یه تیم جلف دلم میخاست و یه آرایش غلیظ
نمیدونم چرا ولیی خاستم یه تنوعی هم بشه
یه تیپ قرطیی زدم و آرایش خشگللل
نیما : اجیییی
ملینا : بلهههه
نیما : چی بپوشم
ملینا : چمیدونم عاخه
نیما : برو بابا اصن نظر نمیخام قهرم
ملینا : ایی لوس قهر نکن حب بزاز کشو تو بگردم
نینا : خوب حالا
ملینا : خب بنظرم این لباس لشه رو با این شلوار بگه بپوش و موهاتمم فرفرییییی و یه کلاه
نیما : ارهه
نیم ساعت بعد:
نینا : دیگه حاظر شده بودم
یه حلقه خشگل واسش خریده بودم
امشب دلم میخاد جلوش زانو بزنم و ازش خاستگاری کنم
رفتم دنبالش
آرام: اومد دنبالم
رفتم تو ماشین
نیما : سلام عشقم
آرام: سلام بیبی
نیما : چقد خوشگل شدییی تووووو
آرام: مرسی عشقم توام خیلی خشگل شدیی
نیما : فدات بشم من
آرام: خدانکنه نفسمممم
نیما : بریم دیگ
...
رسیدیم
نیما : داشتیم دست تو دست هم قدم میزدیم
آرام: نیما
نیما : جانمم
آرام: من خیلی دوست دارم
نیما : من خیلی بیشتر دوست دارم
ارام: اگه یروزی نبودم هیچوقت فراموشم نکن
نیما : تو دیکه تا ابد قراره ماله من باشی
دیگ ازین حرفا نزن
آرام: چشم
نیما : خب بیبی اومدیم چیتگر یه قایق سواریمون نشههه؟؟
آرام: بشه بیب
نیما : پس برمم بلیط بگیرم
آرام: بش
...
یک ربع بعد:
نوبتمون شد
ازین قایق بزرگا که کلیی عادم توشن سوار شدیم
اهنگ پلی بود و همه دست میزدن
یه پسره هم همش قر میداد
خیلی هم فان بودد
نیما : رفتم پیش پسره
در گوشش گفتم:
حاجی من میخام همینجا از عشقم خاستگاری کنم
زانو زدم با رفیقات مجلسو گرم کنین
اهنگ خوبم بزار
پسره: چشم داداش
اهنگ چی بذارم
نیما : عاشقانه باشه
پسره : چشم دادشم
جوری برات مجلس گرم کنیم با دوستام امشبو هیچوقت یادت نره
نیما : دمت گرم
آرام: وایساده بودم گوشه کشتی
به دریاچه خیره شده بودم
نیما اومد پیشم
نیما : دستشو گرفتم گفتم :
آرام یه لحظه بیا اینجا
آرام: کجا بیام ؟
نیما : بردمش وسط کشتی
جعبه حلقه رو از تو جیبم در آوردم
زانو زدم
خشگل ترین دختر دنیا
بین هفت ميليارد نفر آدم تاحالا هیشکی نتونست به اندازه تو آرومم کنه و دوسم داشته باشه
منم دلم میخاد تا وقتی که زندم کنار تو زندگیمو بسازم
با من ازدواج میکنی؟
آرام: تو چشماش خیره شده بودم و از ذوق بغضم گرفته بود
کل مردم تو کشتی جیغ کشیدن و یه پسره کِل میکشید
با صدای مر از عشق و بغض گفتم :
بلهههه
نیما : حلقه رو انداختم دستش
آرام : بغلش کردم
آهنگه که موقه ی خاستگاری پخش شد خیلی خوب بودد
:
ماه بشم تو شبای تو،راه برم تو هوای تو
شاه توی قصه بشم
برای تویی که قلب منیی
همه هم و غم منی
شونه ی تو خونمه تنها نقطهی امن منی
قلب منی ..
سه روز بعد :
آرام : امروز قرار بود با نیما بریم بیرون
ساعت ۵ غروب بود حدودا
یه تیم جلف دلم میخاست و یه آرایش غلیظ
نمیدونم چرا ولیی خاستم یه تنوعی هم بشه
یه تیپ قرطیی زدم و آرایش خشگللل
نیما : اجیییی
ملینا : بلهههه
نیما : چی بپوشم
ملینا : چمیدونم عاخه
نیما : برو بابا اصن نظر نمیخام قهرم
ملینا : ایی لوس قهر نکن حب بزاز کشو تو بگردم
نینا : خوب حالا
ملینا : خب بنظرم این لباس لشه رو با این شلوار بگه بپوش و موهاتمم فرفرییییی و یه کلاه
نیما : ارهه
نیم ساعت بعد:
نینا : دیگه حاظر شده بودم
یه حلقه خشگل واسش خریده بودم
امشب دلم میخاد جلوش زانو بزنم و ازش خاستگاری کنم
رفتم دنبالش
آرام: اومد دنبالم
رفتم تو ماشین
نیما : سلام عشقم
آرام: سلام بیبی
نیما : چقد خوشگل شدییی تووووو
آرام: مرسی عشقم توام خیلی خشگل شدیی
نیما : فدات بشم من
آرام: خدانکنه نفسمممم
نیما : بریم دیگ
...
رسیدیم
نیما : داشتیم دست تو دست هم قدم میزدیم
آرام: نیما
نیما : جانمم
آرام: من خیلی دوست دارم
نیما : من خیلی بیشتر دوست دارم
ارام: اگه یروزی نبودم هیچوقت فراموشم نکن
نیما : تو دیکه تا ابد قراره ماله من باشی
دیگ ازین حرفا نزن
آرام: چشم
نیما : خب بیبی اومدیم چیتگر یه قایق سواریمون نشههه؟؟
آرام: بشه بیب
نیما : پس برمم بلیط بگیرم
آرام: بش
...
یک ربع بعد:
نوبتمون شد
ازین قایق بزرگا که کلیی عادم توشن سوار شدیم
اهنگ پلی بود و همه دست میزدن
یه پسره هم همش قر میداد
خیلی هم فان بودد
نیما : رفتم پیش پسره
در گوشش گفتم:
حاجی من میخام همینجا از عشقم خاستگاری کنم
زانو زدم با رفیقات مجلسو گرم کنین
اهنگ خوبم بزار
پسره: چشم داداش
اهنگ چی بذارم
نیما : عاشقانه باشه
پسره : چشم دادشم
جوری برات مجلس گرم کنیم با دوستام امشبو هیچوقت یادت نره
نیما : دمت گرم
آرام: وایساده بودم گوشه کشتی
به دریاچه خیره شده بودم
نیما اومد پیشم
نیما : دستشو گرفتم گفتم :
آرام یه لحظه بیا اینجا
آرام: کجا بیام ؟
نیما : بردمش وسط کشتی
جعبه حلقه رو از تو جیبم در آوردم
زانو زدم
خشگل ترین دختر دنیا
بین هفت ميليارد نفر آدم تاحالا هیشکی نتونست به اندازه تو آرومم کنه و دوسم داشته باشه
منم دلم میخاد تا وقتی که زندم کنار تو زندگیمو بسازم
با من ازدواج میکنی؟
آرام: تو چشماش خیره شده بودم و از ذوق بغضم گرفته بود
کل مردم تو کشتی جیغ کشیدن و یه پسره کِل میکشید
با صدای مر از عشق و بغض گفتم :
بلهههه
نیما : حلقه رو انداختم دستش
آرام : بغلش کردم
آهنگه که موقه ی خاستگاری پخش شد خیلی خوب بودد
:
ماه بشم تو شبای تو،راه برم تو هوای تو
شاه توی قصه بشم
برای تویی که قلب منیی
همه هم و غم منی
شونه ی تو خونمه تنها نقطهی امن منی
قلب منی ..
۳.۶k
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.