امدی گریه کنی شعر بخوانی بروی
امدی گریه کنی شعر بخوانی بروی
نامه ای خیس به دستم برسانی بروی
درسلام تو خدا حافظی ات پیدا بود
قصدت این بود از اول که نمانی بروی
خواستی جاذبه ات را به رخ من بکشی
شاخه ی سیب دلم را بتکانی یروی
بس نبود اینهمه دیوانه ی ماهت بودم
دلت امد که مرا سربدوانی بروی
باشد این جان من این تو بکشم راحت باش
ولی ای کاش که این شعر بخوانی بروی
نامه ای خیس به دستم برسانی بروی
درسلام تو خدا حافظی ات پیدا بود
قصدت این بود از اول که نمانی بروی
خواستی جاذبه ات را به رخ من بکشی
شاخه ی سیب دلم را بتکانی یروی
بس نبود اینهمه دیوانه ی ماهت بودم
دلت امد که مرا سربدوانی بروی
باشد این جان من این تو بکشم راحت باش
ولی ای کاش که این شعر بخوانی بروی
۱.۰k
۰۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.