عشق بی انتها پارت ۷۸
#بوساگ
از لبام جدا شد که گوشیش زنگ خورد پاشد رفت گوشیشو برداشت جواب داد بعد اومد من:کی بود کوک:پی دی نیم من:چی میگفت چیکارت داره کوک:میگه بیام کمپانی توهم بیا من:باشه خوب بریم کوک:اما تو من:کوک من خوبم الان مهم پی دی نیمه که باهامون کار داره کوک:دیوونه الان هیچی مهم تر از تو نیست من:میدونم نمیخوای ولی باید بریم کوک:اوفف باشه فقط بخاطر تو ها من:باشه بخاطر من کوک:من میرم حاضر شم توهم برو من:باشه برو کوک:میتونی راه بری من:آره خوبم من کوک:باشه رفت آماده شد منم رفتم حاضر شدم یه لباس سفید که سر یقش روبان بسته میشد و آستیناشم یخورده تنگ بود با یه شلوار لی صورتی رنگ و یه کته کرمی رنگ پوشیدم عطرمو برداشتم نگاه کردم دیدم هنوز داره من:خدایا چیکار کنم بزنم یا نزنم از کوک کمک خواستم من:آیشش جونگ کوکاااا اومد کوک:جانم چی شده من:کوک من چیکار کنم عطرمو بزنم یا نزنم چون تهشه کوک:منو ببین تک اینو میزنی فهمیدی همون یزرشم تا شب دیوونم میکنه من:اومم باشه میزنم کوک:صبر کن من:چیه کوک:میخوام خودم برات بزنم خندیدم گفتم من:باشه بیا عطرو دادم بهش کوک:برو یکم عقب و چشماتو ببند من:باشه همونطور که گفت یکم رفتم عقب چشمامم بستم من:بیا بعد عطر زدم بهم به دو طرفه گردنم و لباسم من:تموم شد کوک:یه چیزیش کمه من:چیش کوک:باز نکن من:باشه همینجوری چشمامو بسته بودم که حس کردم لبای گرمشوگذاشت رو لبام و لبامو یه مک کوچولو زد و جدا شد کوک:حالا باز کن چشمامو باز کردم کوک:خوب شد وایسا ببینم من:چیه کوک:دستتو بده دستمو دادم بهش بعد چرخوندم کوک:برا کی امروز انقدر خوشگل کردی بگم رنگ صورتی و کرمی و سفید خیلی بهت میاد من:واس کی خوشگل کردم واسه شما کوک:واسه من من:آره واسه سرورم خوشگل نکنم برا کی کنم بعد اومد جلو دستاشو گذاشت دور کمرم حلقه کرد کوک:خوب نمیگی این قلب بی صاحاب طاقته این همه خوشگلیو یه جا باهم نداره من:هی جناب جئون شما خودتون که از من بدتری جوری خوشتیپ میکنی وقتی میری بیرون دختر بهت نگاه میکنه حسودیم میشه کوک:عووو پس خانوم پارک حسود تشریف دارن من:یجورایی کوک:الان بگم دوست ندارم چشمای دیگه ای رو تو باشه چیکار میکنی من:هیچی😂😂 کوک:عا هیچی من:هیچی با وجود شما کودوم نفهمی میاد به من بگه بالا چشت ابرو بعد انگوشتمو کشیدم رو دماغش کوک:معلومه که همینطوره شما فقط خانومه خودمی من:اوه جناب جئون غیرتی میشود بعد باهم خندیدیم پیشونیشو به پیشونیم چسبوندو برد عقب کوک:مگر اینکه من بمیرم بزارم کسی بهت نگاه کنه حتی بهت بگه خانومی یا خوشگل خانوم این مشتو میبینی من:خوب کوک:خوب یه وقت دیدی اومد تو دهنش و فکش فکشو با دندوناش باهم بیارم پایین من:اوهه خشن شدی پیشونیم به پیشونیم چسبیده بود که جدا شد من:بریم کوک:یک دقیقه
از لبام جدا شد که گوشیش زنگ خورد پاشد رفت گوشیشو برداشت جواب داد بعد اومد من:کی بود کوک:پی دی نیم من:چی میگفت چیکارت داره کوک:میگه بیام کمپانی توهم بیا من:باشه خوب بریم کوک:اما تو من:کوک من خوبم الان مهم پی دی نیمه که باهامون کار داره کوک:دیوونه الان هیچی مهم تر از تو نیست من:میدونم نمیخوای ولی باید بریم کوک:اوفف باشه فقط بخاطر تو ها من:باشه بخاطر من کوک:من میرم حاضر شم توهم برو من:باشه برو کوک:میتونی راه بری من:آره خوبم من کوک:باشه رفت آماده شد منم رفتم حاضر شدم یه لباس سفید که سر یقش روبان بسته میشد و آستیناشم یخورده تنگ بود با یه شلوار لی صورتی رنگ و یه کته کرمی رنگ پوشیدم عطرمو برداشتم نگاه کردم دیدم هنوز داره من:خدایا چیکار کنم بزنم یا نزنم از کوک کمک خواستم من:آیشش جونگ کوکاااا اومد کوک:جانم چی شده من:کوک من چیکار کنم عطرمو بزنم یا نزنم چون تهشه کوک:منو ببین تک اینو میزنی فهمیدی همون یزرشم تا شب دیوونم میکنه من:اومم باشه میزنم کوک:صبر کن من:چیه کوک:میخوام خودم برات بزنم خندیدم گفتم من:باشه بیا عطرو دادم بهش کوک:برو یکم عقب و چشماتو ببند من:باشه همونطور که گفت یکم رفتم عقب چشمامم بستم من:بیا بعد عطر زدم بهم به دو طرفه گردنم و لباسم من:تموم شد کوک:یه چیزیش کمه من:چیش کوک:باز نکن من:باشه همینجوری چشمامو بسته بودم که حس کردم لبای گرمشوگذاشت رو لبام و لبامو یه مک کوچولو زد و جدا شد کوک:حالا باز کن چشمامو باز کردم کوک:خوب شد وایسا ببینم من:چیه کوک:دستتو بده دستمو دادم بهش بعد چرخوندم کوک:برا کی امروز انقدر خوشگل کردی بگم رنگ صورتی و کرمی و سفید خیلی بهت میاد من:واس کی خوشگل کردم واسه شما کوک:واسه من من:آره واسه سرورم خوشگل نکنم برا کی کنم بعد اومد جلو دستاشو گذاشت دور کمرم حلقه کرد کوک:خوب نمیگی این قلب بی صاحاب طاقته این همه خوشگلیو یه جا باهم نداره من:هی جناب جئون شما خودتون که از من بدتری جوری خوشتیپ میکنی وقتی میری بیرون دختر بهت نگاه میکنه حسودیم میشه کوک:عووو پس خانوم پارک حسود تشریف دارن من:یجورایی کوک:الان بگم دوست ندارم چشمای دیگه ای رو تو باشه چیکار میکنی من:هیچی😂😂 کوک:عا هیچی من:هیچی با وجود شما کودوم نفهمی میاد به من بگه بالا چشت ابرو بعد انگوشتمو کشیدم رو دماغش کوک:معلومه که همینطوره شما فقط خانومه خودمی من:اوه جناب جئون غیرتی میشود بعد باهم خندیدیم پیشونیشو به پیشونیم چسبوندو برد عقب کوک:مگر اینکه من بمیرم بزارم کسی بهت نگاه کنه حتی بهت بگه خانومی یا خوشگل خانوم این مشتو میبینی من:خوب کوک:خوب یه وقت دیدی اومد تو دهنش و فکش فکشو با دندوناش باهم بیارم پایین من:اوهه خشن شدی پیشونیم به پیشونیم چسبیده بود که جدا شد من:بریم کوک:یک دقیقه
۱۰.۳k
۱۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.