Beautiful vampire🍷 خون اشام زیبا🍷

انچه گذشت
+تو خون اشامی؟
part ⁷
کوک ویو
میدونستم بلخره میفهمه
اون دختر خیلی باهوشیه
_تو از کجا میدونی؟
+پس حدسم درست بود
_میشه بگی از کجا فهمیدی(پسرم یه جوری میپرسی انگار حدس زده رنگ مورد علاقت چیه😂)
+خیلی ضایع بود
_چرا؟
+چون تو هیچ وقت چیزی نمیخوری و نمینوشی،سرعت و قدرت زیادی داری،چشم هات رنگ عوض میکنه،پوست سفید و سردی داری ،توی افتاب بیرون نمیای بازم بگم؟
_خب......تو از من نمیترسی؟
+نه چرا بترسم
_نمیترسی بلایی سرت بیارم؟
+نه
_از کجا نقدر مطمئنی؟
+چون میدونم نمیاری وگرنه جلوی اون ماشین رو نمیگرفتی
_ولی تو باید از من دور باشی
+ولی نمیخوام ازت دور باشم
_ات خون تو خیلی عطر داره من به زور خودمو کنترل میکنم
+من مطمئنم میتونی
_اگه نتونم چی
+میتونی مطمئنم
+میشه یکم از خودت بهم بگی؟
_خب ببین اولین بار سال ۱۹۰۱ اتفاق افتاد حدودا ۱۲۲ سال پیش
+چه طوری بود؟
_مادرم عاشق پدرم شد و ازدواج کردن
مادرم ۳ سال بعد حامله میشه ولی قبل از بارداری به خواست خودش و پدرم تبدیل میشه و بعد حامله میشه و من رو به دنیا میاره
+ولی تو داری میگی مادرت انسانه
_بود تا قبل از به دنیا اوردن من بود
+تو الان چند سالته؟
_۱۱۸
+عوووو پس خیلی پیری(با خنده)
_ولی خوب موندم حد اقل از تو جوون تر نشون میدم
+باشه تو که راست میگی
+راستی تو تک فرزندی؟
_نه یه خواهر هم دارم اسمش جونگ هیه
+اها .....اون چند سالشه؟
_فکر کنم امسال میشه ۱۱۲
+ماشالله
_(با دستش پشت سرش رو میخارونه و لب خند میزنه)

بچه ها فقط تا همینجا نوشته بودم ولی الان می‌نویسم و پارت بعد رو هم میزارم ولی یکم زمان بره