فیک آقای خشن قسمت ۵۱
تهیونگ اومد خونه دید کوکی نشسته داره جدول حل میکنه ازش پرسید شام داریم یابزارم کوکی گفت نمیدونم هرچی دلت میخاد بزار رفت اتاقش استراحت کنه تهیونگ تا اومد آشپزخونه سکته داشت میکرد ماریسا داشت باهدفون اهنگ کوش میداد و آشپزی میکرد و تا تهیونگ رو دید گفت وای به حالت اگه به جون کوک بگی کف گیر داغ آماده است تهیونگ بغلش کرد و گفت خداروشکر که حالت خوبه ماریسا گفت ممنونم دیدم گریه کردی و شب شد جون کوک اومد خسته و کوفته بود به تهیونگ و کوکی نگاه کرد وگفت ای بابا هيچکدوم غذا نگذاشتید زندگی نمیکنید
نیاز به انرژی ندارید رفت آشپزخونه چراغ رو روشن کرد جیغ بنفشییییی کشید ماریسا پرید بغلش و گفت توپولی من سلام
جون کوک ترسید بعد بغضش ترکید و تو بغل ماریسا گریه میکرد و تهیونگ فیلم گرفتش و شام خوردن وفردا صبح هر چهارتا رفتن کنسرت موضوع کنسرت اینجوری بود که تهیونگ و جون کوک باید رقيب هم میشودن
نیاز به انرژی ندارید رفت آشپزخونه چراغ رو روشن کرد جیغ بنفشییییی کشید ماریسا پرید بغلش و گفت توپولی من سلام
جون کوک ترسید بعد بغضش ترکید و تو بغل ماریسا گریه میکرد و تهیونگ فیلم گرفتش و شام خوردن وفردا صبح هر چهارتا رفتن کنسرت موضوع کنسرت اینجوری بود که تهیونگ و جون کوک باید رقيب هم میشودن
۲.۲k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.