کینه ایی🎧
کینه ایی🎧
Part:³²
ارسلان:
از خواب بلند شدم ساعت ۸ صبح بود
دیانا نبود
سریعا لباس پوشیدم و رفتم پایین
که همه سر میز صبحانه بودن
ولی زن داییم و هستی نبودن
_نیکا دیانا رو ندیدی
_نه مگه تو اتاقتون نیست
_نه نیست
_خوب حتما یه جای این خونه دیگه منن تازه اومدم بیرون
_زن داییم و هستی هم نیستن
_وا مگه میشه
_اره میشه جز اینکه
سریع لباسمو پوشیدمو رفتم بیرون
_ارسلان کجا میری
_تنها یه راه هست
زن داییم
ممکنه اون دیانا رو برای گرفتن انتقام گرفته باشه
نیکا محمد و رضا و محراب کجان
_به مهشاد گفتن میرن شرکت
_اوکی برو تو من دیانا و پیدا کنم میام
_بهم خبر بده ها ارسلان
_باشه
شماره زن داییمو گرفتم که با سه بوق جواب داد
یه صدایی میومد که میگفت ولم کن اشغال ولم کن کثافت
_الو ساحل کثافت
_ساکت شو ببینم بچه داداشم چی میگه،الو جانم
_کثافت دیانا کجاست
_دیانا،جاش امنه
_گوه نخور بگو کجایی
_لوکیشن میدم بیا ولی یادت باشه با هرکی میای با معمور نیا
میدونی اگه بیای چی میشه دیگه دیانات داره اینجا صداش میاد
دیگه نمیاد
فعلا بای پسر عزیزم
گوشیو قط کرده و پامو رو گاز فشار میدادم و با سرعت زیاد میرفتم و تو راه عربده میکشیدم و هعی فرمون ماشینو با مشت میزدم
که محرابو گرفتم
_الو حانم اقا ارباب
_الو محراب الان وقت شوخی نیست پای جون وسطه
_جون کی
_زن داییم دیانا رو گرفته و میخاد بکشتش بهتون لوکیشن میدم با زضا و ممد بیاین
_اوکی
تلفنو قط کردم و لوکیشنو برای محراب پیامک کردم
...............
Part:³²
ارسلان:
از خواب بلند شدم ساعت ۸ صبح بود
دیانا نبود
سریعا لباس پوشیدم و رفتم پایین
که همه سر میز صبحانه بودن
ولی زن داییم و هستی نبودن
_نیکا دیانا رو ندیدی
_نه مگه تو اتاقتون نیست
_نه نیست
_خوب حتما یه جای این خونه دیگه منن تازه اومدم بیرون
_زن داییم و هستی هم نیستن
_وا مگه میشه
_اره میشه جز اینکه
سریع لباسمو پوشیدمو رفتم بیرون
_ارسلان کجا میری
_تنها یه راه هست
زن داییم
ممکنه اون دیانا رو برای گرفتن انتقام گرفته باشه
نیکا محمد و رضا و محراب کجان
_به مهشاد گفتن میرن شرکت
_اوکی برو تو من دیانا و پیدا کنم میام
_بهم خبر بده ها ارسلان
_باشه
شماره زن داییمو گرفتم که با سه بوق جواب داد
یه صدایی میومد که میگفت ولم کن اشغال ولم کن کثافت
_الو ساحل کثافت
_ساکت شو ببینم بچه داداشم چی میگه،الو جانم
_کثافت دیانا کجاست
_دیانا،جاش امنه
_گوه نخور بگو کجایی
_لوکیشن میدم بیا ولی یادت باشه با هرکی میای با معمور نیا
میدونی اگه بیای چی میشه دیگه دیانات داره اینجا صداش میاد
دیگه نمیاد
فعلا بای پسر عزیزم
گوشیو قط کرده و پامو رو گاز فشار میدادم و با سرعت زیاد میرفتم و تو راه عربده میکشیدم و هعی فرمون ماشینو با مشت میزدم
که محرابو گرفتم
_الو حانم اقا ارباب
_الو محراب الان وقت شوخی نیست پای جون وسطه
_جون کی
_زن داییم دیانا رو گرفته و میخاد بکشتش بهتون لوکیشن میدم با زضا و ممد بیاین
_اوکی
تلفنو قط کردم و لوکیشنو برای محراب پیامک کردم
...............
۵.۲k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.