forbidden love part 3
قلم آغشته به رنگ سفید رو روی بوم حرکت داد و نقاشیش رو کامل کرد.
مشغول جمع کردن وسایلش بود که صدای لوکاس توجهش رو جلب کرد.
-بیا تو
نگاهش سمت پاکت نامه تو دست پسر چرخید. حدسش درست بود.
لوکاس با دیدن نگاه هیونجین که روی پاکت نامه مونده بود لب زد:
-یه دعوت نامه اس از طرف..
هیونجین حرفش رو با لحن مطمئنی کامل کرد:
-میکائیل، درسته؟
لوکاس بعد از تایید حرف هیونجین پاکت نامه رو روی میز گذاشت و از اتاق خارج شد.
میدونست که میکائیل برای تولد فلیکس دعوتشون میکنه پس براش چیز جدید و تعجب آوری نبود.
نمیدونست فلیکس چقدر تغییر کرده یا توی این چند ماهی که ندیدتش چه اتفاقاتی براش افتاده. سال پیش که به خاطر یه خون آشام آسیب دید از نگرانی و استرس نمیتونست حتی چرت بزنه، که البته بعد از اینکه مطمئن شد اون خون آشام به بدترین شکل مجازات شده و حال فرشته اش خوبه همه چیز به روال عادیش برگشت.
شوق دیدن فلیکس از خود بیخودش کرده بود چون وقتی به خودش اومد دستش کامل توی رنگ فرو رفته بود و حالا هیونجین مونده بود با یه دست رنگی و مهمونی که دو ساعت دیگه شروع میشد.
مشغول جمع کردن وسایلش بود که صدای لوکاس توجهش رو جلب کرد.
-بیا تو
نگاهش سمت پاکت نامه تو دست پسر چرخید. حدسش درست بود.
لوکاس با دیدن نگاه هیونجین که روی پاکت نامه مونده بود لب زد:
-یه دعوت نامه اس از طرف..
هیونجین حرفش رو با لحن مطمئنی کامل کرد:
-میکائیل، درسته؟
لوکاس بعد از تایید حرف هیونجین پاکت نامه رو روی میز گذاشت و از اتاق خارج شد.
میدونست که میکائیل برای تولد فلیکس دعوتشون میکنه پس براش چیز جدید و تعجب آوری نبود.
نمیدونست فلیکس چقدر تغییر کرده یا توی این چند ماهی که ندیدتش چه اتفاقاتی براش افتاده. سال پیش که به خاطر یه خون آشام آسیب دید از نگرانی و استرس نمیتونست حتی چرت بزنه، که البته بعد از اینکه مطمئن شد اون خون آشام به بدترین شکل مجازات شده و حال فرشته اش خوبه همه چیز به روال عادیش برگشت.
شوق دیدن فلیکس از خود بیخودش کرده بود چون وقتی به خودش اومد دستش کامل توی رنگ فرو رفته بود و حالا هیونجین مونده بود با یه دست رنگی و مهمونی که دو ساعت دیگه شروع میشد.
۲۲۹
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.