پارت ۱۲
روشو برگردوند تا دنیز بتونه زخمای را پانسمان کنه دنیز برای چندثانیه نگاش ثابت موند باورش نمی شد همچین ضربه بتونه انقدر خراش و کبودی به بار به بار بیار آروم کنار کیم نشست در جعبه باز کرد و شروع کرد به ضد عفونی کردن زخم ها کیم گفت:((آخ)) دنیز گفت:((درد می کنه؟))کیم:((بله که درد میکنه لطفا کوتوله یواش تر))دنیز محکم تر پنبه را روی زخم ها می کشه میگه:((منو درست صدا کن وگرنه انجامش نمیدم))کیم سرشو به طرف دنیز برمیگردونه میگه:((چجوری دلت میاد همچین گربه نازی اذیت کنی))دنیز:((گربه؟هه تو بیشتر به سگ وحشی میخوری))کیم لبشوکنار گوش دنیز میبره میگه:((مراقب باش این سگ وحشی گرسنه گازت نگیره))دنیز چیزی نمیگه کیم سرشو برمی گردونه
دنیز که ضد عفونی کردن تموم کرد بود در یکی از پماد را باز می کنه و یه مقدار از آن روی دستش میریزه و خیلی آروم روی پوست کیم به حالت نوازش میکشه دست دنیز از روی شونه به روی کمر کیم میره و بعد دستاش دنیز برمی داره یه مقدار پاد کف دستش میریزه دستاش به هم میزنه دستاش میزاره روی شانه کیم و شروع به ماساژ کبودیها می کنه در همان لحظه ذهن کیم:((نمیدونم چرا بدنم آنقدر داغ شد انگاری تو کوره آتیشم دنیز داره با اینکارش هیزم میریزه روی آتیشم))سخن نویسنده:(فقط منحرفان میفهمن چی شد)کیم دست دنیز می گیره و میگه:((بسه به اندازه زدی))دنیز دستش را می ذاره روی دست کیم میگه:((چرا انقدر داغی؟تب داری؟))دنیز پشت دستش رو میزاره روی پیشونی کیم و میگه:تب داری بیا بریم دکتر))کیم سریع بر می گرده دست دنیز میگره و به تخت می چسبونه میگه:بهت گفته بودم مواظب باش سگ گازت نگیره ولی تو گوش ندادی پس بهتره یه اخطار واقعی بهت بدم)) کیم سرشو نزدیک گوش دنیز می کنه و به آرومی لاله گوش دنیز گاز می گیره
دنیز که ضد عفونی کردن تموم کرد بود در یکی از پماد را باز می کنه و یه مقدار از آن روی دستش میریزه و خیلی آروم روی پوست کیم به حالت نوازش میکشه دست دنیز از روی شونه به روی کمر کیم میره و بعد دستاش دنیز برمی داره یه مقدار پاد کف دستش میریزه دستاش به هم میزنه دستاش میزاره روی شانه کیم و شروع به ماساژ کبودیها می کنه در همان لحظه ذهن کیم:((نمیدونم چرا بدنم آنقدر داغ شد انگاری تو کوره آتیشم دنیز داره با اینکارش هیزم میریزه روی آتیشم))سخن نویسنده:(فقط منحرفان میفهمن چی شد)کیم دست دنیز می گیره و میگه:((بسه به اندازه زدی))دنیز دستش را می ذاره روی دست کیم میگه:((چرا انقدر داغی؟تب داری؟))دنیز پشت دستش رو میزاره روی پیشونی کیم و میگه:تب داری بیا بریم دکتر))کیم سریع بر می گرده دست دنیز میگره و به تخت می چسبونه میگه:بهت گفته بودم مواظب باش سگ گازت نگیره ولی تو گوش ندادی پس بهتره یه اخطار واقعی بهت بدم)) کیم سرشو نزدیک گوش دنیز می کنه و به آرومی لاله گوش دنیز گاز می گیره
۱۰.۱k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.