دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست

از آتش سودای تو و خار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست

بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست

در حشر چو بینند بدانند که وحشیست
آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست

#وحشی‌بافقی
#خاص #جذاب #زیبا
دیدگاه ها (۱۱۶)

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوتیک قدم مانده، زمین شوق شکفتن ...

مستانه بخوان بامن،بامن که وفادارم شعله های عشقت را،تاابدبه پ...

آمدم ای شاه پناهم بدهخط امانی ز گناهم بدهای حَرمَت ملجأ درما...

حال دلم خوب نیست

دلتنگم و با هیچ‌کسم میل سخن نیستکس در همه آفاق به دلتنگی من ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط