درین کشاکش سرما و بی اجاقی من
درین کشاکش سرما و بی اجاقی من
بیا به خلوت شبهای بی چراغی من
بهار،بی تو خزان می شود ولی سبز است
اگر که با تو بیاید خزان،اقاقی من!
به غارت دل من آمده ست چشمانت
بنال با نگهت ، مست یاغی من
دلم که مست تر از شعر حافظ و سعدی ست
فدای چشم خمار تو باد ساقی من
درین زمانه که شعرم تهی ز حادثه است
خوش آمدی به غزل، شعر اتفاقی من
منصور ضابطیان
بیا به خلوت شبهای بی چراغی من
بهار،بی تو خزان می شود ولی سبز است
اگر که با تو بیاید خزان،اقاقی من!
به غارت دل من آمده ست چشمانت
بنال با نگهت ، مست یاغی من
دلم که مست تر از شعر حافظ و سعدی ست
فدای چشم خمار تو باد ساقی من
درین زمانه که شعرم تهی ز حادثه است
خوش آمدی به غزل، شعر اتفاقی من
منصور ضابطیان
۸۵۹
۱۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.