عاشقانه
پرِ پروازِ توام همسفرم باشی اگــر
دلِ من را به هرآنجا که دلت خواست ببَر
قابِ تصویرِ مرا گوشهی ذهنت بنشان
روزگاری که نمانده ست از این خسته اثر
مثل سابق به دلم سر بزن از روی وفا
چه کسی جز تو زند بر دلِ بی حوصله سر؟
تو که بانورِ نگاهت زده ای طعنه به ماه
از شبِ تارِ منِ غمزده راحت مگذر
ساعتی را بنشین پای من وخستگی ام
توکه پا تا به سرت شوقی و شوری و شرر
زُل بزن از پسِ هر فاصله در چشمِ ترم
تا ببینی که چه آورده سرم رنجِ سفر
دلِ من را به هرآنجا که دلت خواست ببَر
قابِ تصویرِ مرا گوشهی ذهنت بنشان
روزگاری که نمانده ست از این خسته اثر
مثل سابق به دلم سر بزن از روی وفا
چه کسی جز تو زند بر دلِ بی حوصله سر؟
تو که بانورِ نگاهت زده ای طعنه به ماه
از شبِ تارِ منِ غمزده راحت مگذر
ساعتی را بنشین پای من وخستگی ام
توکه پا تا به سرت شوقی و شوری و شرر
زُل بزن از پسِ هر فاصله در چشمِ ترم
تا ببینی که چه آورده سرم رنجِ سفر
۶.۲k
۱۴ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.