آمدي چشمي به چشمم دوختي ممنونتم
آمدي چشمي به چشمم دوختي ممنونتم
آتـشـی را در دلـم افـروخـتـی ممنونتم
گوشه چشمی آمدی آشوب در جانم نشست
نـاگـهانی خـرمنـم را ســوخـتـی ممنونتم
خنده مستانهات لب را عطشكش كرده بود
آبــرو میخـواسـتـم نفـروخـتـی ممنونتم
پند پيران را به گوشم خنده كردي مرحبا
درس خـوبی را بہ من آمـوختـی ممنونتم
می روم در انـزوای خلـوتـم پـنـهان شـوم
اے ڪہ آتش در دلم افــروختی ممنونتم...
آتـشـی را در دلـم افـروخـتـی ممنونتم
گوشه چشمی آمدی آشوب در جانم نشست
نـاگـهانی خـرمنـم را ســوخـتـی ممنونتم
خنده مستانهات لب را عطشكش كرده بود
آبــرو میخـواسـتـم نفـروخـتـی ممنونتم
پند پيران را به گوشم خنده كردي مرحبا
درس خـوبی را بہ من آمـوختـی ممنونتم
می روم در انـزوای خلـوتـم پـنـهان شـوم
اے ڪہ آتش در دلم افــروختی ممنونتم...
۵۷۲
۰۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.