تاریخ کوتاه ایران و جهان-488 (ویرایش 3)
تاریخ کوتاه ایران و جهان-488 (ویرایش 3)
_______________________________________________
برگزاری «هم اندیشاد» (شورای) نیکائیه و پدید آمدن نخستین «شاخه دهش» (انشعاب) در «مسیحیت ساختگی»
_____________________________________________________________
در سال 325 ز. {زادروزی}(میلادی) ، نخستین «هم اندیشاد (مجلس شور) مسیحی» ، در شهر «نیکائیه» ، جایداشته در 100 کیلومتری پدفراز خاوری (جنوب شرقی) شهر «بیزانتیوم» (استانبول امروزی) ، برگزار گردید (1)(2) . گرچه امپراتور «کنستانتین» ، هنوز خود را پیروی «دین رومی» می نمایاند ؛ ولی به چرائی (دلیل) باور آوردن پنهانی اش به مسیحیت ، و نیز به چرائی (دلیل) بایدی (ضروری) بودن دستیابی به همدلی در میان مسیحیان ، و بایدی (ضروری) بودن میانجیگری امپراتور میان دیدگاه های گوناگون ، در نشست های این «هم اندیشاد (مجلس شور)» ، بودش (حضور) یافت .
چرائی (دلیل) پایه ای (اصلی) برگزار شدن این نخستین «هم اندیشاد (مجلس شور) دین شناسان (روحانیان) مسیحی» ، بالا گرفتن ناسازگاری (اختلاف) ، میان «دین شناسان (روحانیان) مسیحی» بر سر مینوی (معنی) «پایه های (اقانیم) سه گانهء» «پدر ، پسر ، و جان پاک (روح القدس)» بود . برنامه ریزی «همندیشاد» ، این بود که از میان دو دیدگاهی که بدست داده شده بود (ارائه شده بود) ، یکی به سرنام (به عنوان) «دیدگاه درست» ، برگزیده شود . یکی از این دو دیدگاه ، از آن «آریوس» (3) ، دینشناس (روحانی) کهنسال و برجستهء شهر اسکندریهء مصر و یارانش بود ؛ و دیدگاه دیگر ، از آن «آتاناسیوس» (4) ، اسقف 45 سالهء کلیسای همان شهر اسکندریهء مصر و یارانش بود ؛ که در پایان این «هم اندیشاد» (شورا) ، دیدگاه «آتاناسیوس» ، به سرنام (به عنوان) «دیدگاه درست» ، برگزیده شد ، و به سرنام کیفر ، «آریوس» به «ایلیریا» دورفرست (تبعید) و زندانی شد ؛ ولی پس از چندی ، امپراتور کنستانتین ، «آریوس» را بیگناه خواند و او را از زندان آزاد کرد و به اسکندریه بازگرداند ؛ و این بار ، «آتاناسیوس» را به زندان افکند (1)(2)(3) . رونهیدنی (قابل توجه) است که امپراتور کنستانتین «آریانی دینشاخه» (آریانی مذهب) بوده است.
دیدگاه «آریوس» ، که از سال 233 ز. تا این هنگام (سال 325 ز.) ، تنها دیدگاه مسیحیت بود ، این بود که : «خدا یکی است ، و مسیح ، گرچه به تن (جسم) انسانی «تن مند» (متجسم) شد ، ولی با جان (روح) انسان ، پر (اشباع) نشد ؛ بلکه از «خرد خدائی» (کلمهء ربانی) سرشار گشت . پس هرچند که همهء جهان ، بمیانجیگری مسیح یا «خدای پسر» ساخته شده است ، ولی مسیح نه در پروردن روان انسانی «رسه مند» (سهیم) بود ، و نه بمیانجیگری شهادتش ، تا تراز (سطح) جاودانگی بالا رفت» (5).
دیدگاه «آتاناسیوس» ، این بود که : «خدا ، که بدون بایدگی (ضرورت) و ناگریزی (اجبار) ، و از سر مهر (محبت) ، و از روی آزادی (اختیار) ، جهان را از نیستی (عدم) پدید آورده است ؛ گرچه یگانه است ، ولی دارای سه هستی (وجود) است : "خدای پدر" ، "خدای پسر" ، و "جان پاک" (روح القدس) . "خدای پدر" ، هستی بیمرزوبند (مطلق) و سرچشمهء (منشا) توان (قدرت) است ؛ و "خدای پسر" ، خرد او یا "خرد فراگیر" (عقل کل) ، یا "کلام" اوست . "خدا" ، بمیانجیگری (به توسط) "خدای پسر" است که "جهان آفریده شده" را آفریده است . و "جان پاک" (روح القدس) ، رهمندی (رابطهء) میان "خدای پدر" و "خدای پسر" ، و سویهء (جنبهء) مهر (محبت) "خدا" است . این سه پایه (اقنوم) ، از یک گوهرند ، و به یکسانی ، نادگرشمند (تغییرنیافتنی) هستند . همچنین ، "خدا" ، که مهر ناب (محض) است ، به سرنام (به عنوان) گزارش (بیانیهء ، مانیفست) فیزیکی "خدای پسر" یا خرد (لوگوس) ، مسیح را به زمین فرستاد ، تا انسان گناهکار و رانده شده ، و ناکامروا را یاری کند و جانباز (فدائی) انسان ها شود و جان های (نفوس) ایشان را از نابودی ، رهائی بخشد و بازخرید کند . با "تن مند شدن" (تجسم یافتن) "خدای پسر" به ریخت مسیح ، همهء والائی های (کمالات) درونی "خدا" ، از آن مسیح نیز می گردد» (5).
این دو دسته شدن پیروان «مسیحیت ساختگی» ، نخستین «شاخه دهش» (انشعاب) در این دین بود . پس از این ، چندین «شاخه دهش» (انشعاب) دیگر نیز در این دین رخ داد ، که به هنگامش ، به آنها خواهیم پرداخت.
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/First_Council_of_Nicaea
(2) https://fa.wikipedia.org/wiki/شورای_نخست_نیقیه
(3) https://fa.wikipedia.org/wiki/آریوس
(4) https://fa.wikipedia.org/wiki/آتاناسیوس
(5) نوشتار (کتاب) «تاریخ فلسفه» نوشتهء فردریک چارلز کاپلستون ، پوشان (جلد) دوم ، برگردان (ترجمهء) ابراهیم دادجو ، چاپ و پخش : «شرکت انتشارات علمی و فرهنگی»
_______________________________________________
برگزاری «هم اندیشاد» (شورای) نیکائیه و پدید آمدن نخستین «شاخه دهش» (انشعاب) در «مسیحیت ساختگی»
_____________________________________________________________
در سال 325 ز. {زادروزی}(میلادی) ، نخستین «هم اندیشاد (مجلس شور) مسیحی» ، در شهر «نیکائیه» ، جایداشته در 100 کیلومتری پدفراز خاوری (جنوب شرقی) شهر «بیزانتیوم» (استانبول امروزی) ، برگزار گردید (1)(2) . گرچه امپراتور «کنستانتین» ، هنوز خود را پیروی «دین رومی» می نمایاند ؛ ولی به چرائی (دلیل) باور آوردن پنهانی اش به مسیحیت ، و نیز به چرائی (دلیل) بایدی (ضروری) بودن دستیابی به همدلی در میان مسیحیان ، و بایدی (ضروری) بودن میانجیگری امپراتور میان دیدگاه های گوناگون ، در نشست های این «هم اندیشاد (مجلس شور)» ، بودش (حضور) یافت .
چرائی (دلیل) پایه ای (اصلی) برگزار شدن این نخستین «هم اندیشاد (مجلس شور) دین شناسان (روحانیان) مسیحی» ، بالا گرفتن ناسازگاری (اختلاف) ، میان «دین شناسان (روحانیان) مسیحی» بر سر مینوی (معنی) «پایه های (اقانیم) سه گانهء» «پدر ، پسر ، و جان پاک (روح القدس)» بود . برنامه ریزی «همندیشاد» ، این بود که از میان دو دیدگاهی که بدست داده شده بود (ارائه شده بود) ، یکی به سرنام (به عنوان) «دیدگاه درست» ، برگزیده شود . یکی از این دو دیدگاه ، از آن «آریوس» (3) ، دینشناس (روحانی) کهنسال و برجستهء شهر اسکندریهء مصر و یارانش بود ؛ و دیدگاه دیگر ، از آن «آتاناسیوس» (4) ، اسقف 45 سالهء کلیسای همان شهر اسکندریهء مصر و یارانش بود ؛ که در پایان این «هم اندیشاد» (شورا) ، دیدگاه «آتاناسیوس» ، به سرنام (به عنوان) «دیدگاه درست» ، برگزیده شد ، و به سرنام کیفر ، «آریوس» به «ایلیریا» دورفرست (تبعید) و زندانی شد ؛ ولی پس از چندی ، امپراتور کنستانتین ، «آریوس» را بیگناه خواند و او را از زندان آزاد کرد و به اسکندریه بازگرداند ؛ و این بار ، «آتاناسیوس» را به زندان افکند (1)(2)(3) . رونهیدنی (قابل توجه) است که امپراتور کنستانتین «آریانی دینشاخه» (آریانی مذهب) بوده است.
دیدگاه «آریوس» ، که از سال 233 ز. تا این هنگام (سال 325 ز.) ، تنها دیدگاه مسیحیت بود ، این بود که : «خدا یکی است ، و مسیح ، گرچه به تن (جسم) انسانی «تن مند» (متجسم) شد ، ولی با جان (روح) انسان ، پر (اشباع) نشد ؛ بلکه از «خرد خدائی» (کلمهء ربانی) سرشار گشت . پس هرچند که همهء جهان ، بمیانجیگری مسیح یا «خدای پسر» ساخته شده است ، ولی مسیح نه در پروردن روان انسانی «رسه مند» (سهیم) بود ، و نه بمیانجیگری شهادتش ، تا تراز (سطح) جاودانگی بالا رفت» (5).
دیدگاه «آتاناسیوس» ، این بود که : «خدا ، که بدون بایدگی (ضرورت) و ناگریزی (اجبار) ، و از سر مهر (محبت) ، و از روی آزادی (اختیار) ، جهان را از نیستی (عدم) پدید آورده است ؛ گرچه یگانه است ، ولی دارای سه هستی (وجود) است : "خدای پدر" ، "خدای پسر" ، و "جان پاک" (روح القدس) . "خدای پدر" ، هستی بیمرزوبند (مطلق) و سرچشمهء (منشا) توان (قدرت) است ؛ و "خدای پسر" ، خرد او یا "خرد فراگیر" (عقل کل) ، یا "کلام" اوست . "خدا" ، بمیانجیگری (به توسط) "خدای پسر" است که "جهان آفریده شده" را آفریده است . و "جان پاک" (روح القدس) ، رهمندی (رابطهء) میان "خدای پدر" و "خدای پسر" ، و سویهء (جنبهء) مهر (محبت) "خدا" است . این سه پایه (اقنوم) ، از یک گوهرند ، و به یکسانی ، نادگرشمند (تغییرنیافتنی) هستند . همچنین ، "خدا" ، که مهر ناب (محض) است ، به سرنام (به عنوان) گزارش (بیانیهء ، مانیفست) فیزیکی "خدای پسر" یا خرد (لوگوس) ، مسیح را به زمین فرستاد ، تا انسان گناهکار و رانده شده ، و ناکامروا را یاری کند و جانباز (فدائی) انسان ها شود و جان های (نفوس) ایشان را از نابودی ، رهائی بخشد و بازخرید کند . با "تن مند شدن" (تجسم یافتن) "خدای پسر" به ریخت مسیح ، همهء والائی های (کمالات) درونی "خدا" ، از آن مسیح نیز می گردد» (5).
این دو دسته شدن پیروان «مسیحیت ساختگی» ، نخستین «شاخه دهش» (انشعاب) در این دین بود . پس از این ، چندین «شاخه دهش» (انشعاب) دیگر نیز در این دین رخ داد ، که به هنگامش ، به آنها خواهیم پرداخت.
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/First_Council_of_Nicaea
(2) https://fa.wikipedia.org/wiki/شورای_نخست_نیقیه
(3) https://fa.wikipedia.org/wiki/آریوس
(4) https://fa.wikipedia.org/wiki/آتاناسیوس
(5) نوشتار (کتاب) «تاریخ فلسفه» نوشتهء فردریک چارلز کاپلستون ، پوشان (جلد) دوم ، برگردان (ترجمهء) ابراهیم دادجو ، چاپ و پخش : «شرکت انتشارات علمی و فرهنگی»
۵.۱k
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.