تاریخچهء مرزدری ها (تجاوزات) و زورگیری های (اشغالگری های)
تاریخچهء مرزدری ها (تجاوزات) و زورگیری های (اشغالگری های) «ترک ها» -6 (ویرایش 2)
_________________________________________
در سال 420 ز. {زادروزی}(میلادی) ، در شهر «هرمزد اردشیر» جایداشته در خوزستان ، یک اسقف مسیحی بنام «آبداسِ شوش» (1) ، پس از یک «ستیزی گفتگو» (مشاجره) با موبدان زرتشتی ، یکی از پرستشگاه های زرتشتی را به آتش کشید (1)(2) . در واکنش به این رویداد ، مردم خشمگین ، هم اسقف های مسیحی را کشتند ، و هم همهء کلیساها را به آتش کشیدند . «یزدگرد یکم» هم که پشتیبان مسیحیان بود ، از ترس مردم به جنگل های هیرکانیا گریخت ، ولی پس از چند روز بدست مردم دستگیر و کشته شد .
پس از کشته شدن «یزدگرد یکم» ، «برگزیدگان» و «موبدان زرتشتی» که پسران «یزدگرد یکم» را شایستهء رسیدن به شاهنشاهی «ایران ساسانی» نمی دانستند ، «خسرو پسر بهرام چهارم» را به شاهنشاهی «ایران ساسانی» رساندند (3).
یکی دو هفته پس از بر تخت نشستن «خسرو پسر بهرام چهارم» ؛ «امپراتوری روم خاوری» و «پادشاهی لخم» (4)(5) ، که فرمانبر روم خاوری شده بود ، و هفت تیرهء (طایفهء) ترک «اگور» ، «غز» ، «چوبان» ، «خیونی» ، «تیه لی» ، «قرقیز» ، و «کیدار» ،همگاهانه (بطور همزمان) به «شاهنشاهی ایران ساسانی» تاختند ؛ تا فرزند «یزدگرد یکم» ، «بهرام پنجم» (6)(7) ، که دستپروردهء «امپراتوری روم خاوری» بود را بر تخت شاهنشاهی «ایران ساسانی» بنشانند .
«تئودوسیوس دوم» ، امپراتور «امپراتوری روم خاوری» ، سپاه بزرگ خود را به پشت مرزهای فراز باختری (شمال غربی) «ایران ساسانی» آورد ، و به شاهنشاه ایران ، «خسرو فرزند بهرام چهارم» پیام داد که : «اگر به سود «بهرام پنجم» کنار نروی ، به ایران خواهم تاخت» . «تئودوسیوس دوم» ، همچنین یکی از شهرهای مرزی ایران بنام «نصیبین» را پیرابندی (محاصره) کرد ؛ ولی «منذر بن نعمان» (8)(9) ، پادشاه «پادشاهی لخم» ، گامی بسیار فرجاتر (مهم تر) برداشت و بهمراه «بهرام پنجم» ، و با سپاهی بیست هزار تنه ، خود را به تیسفون رساند (8)(9) . هفت تیرهء ترک نیز ، شهرهای بسدارای (ثروتمند) «سمرقند» ، «مرو» ، «بلخ» ، «بخارا» ، و «کوبها» (کابل) را زورگیری (تسخیر) و تاراج کردند (6)(7).
«سپهبدان» ، «برجستگان» (نخبگان) و «موبدان زرتشتی» ، که سخت از این تازش ها آشفته و هراسان شده بودند ؛ بناچار پذیرفتند که «بهرام پنجم» به شاهنشاهی «ایران ساسانی» برسد (6)(7) ؛ و همچنین گردن گرفتند که از گسترش دین «مسیح گرائی» (مسیحیت) در ایران ، پشتیبانی کنند (7) . ترک ها نیز ، پس از اینکه «بهرام پنجم» به شاهنشاهی «ایران ساسانی» رسید ؛ با دریافت یک باج هنگفت از او ، بیدرنگ (فورا) از این شهرها بیرون رفتند (6)(7) ؛ ولی ترک ها با این باج بزرگی که گرفتند ، توانستند برای خود ، جنگ افزارهای کارآمدتر و بیشتری را فراهم بکنند . از آنجا که شمار (تعداد) این تیره های (طایفه های) ترک همپیمان شده ، برابر با «هفت» بود ؛ ساسانیان به این همپیمانی ، نام «هفتالیان» یا «هپتالیان» (10) را دادند.
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Abdas_of_Susa
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Yazdegerd_I
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Khosrow_(son_of_Bahram_IV)
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Lakhmids
(5) https://fa.wikipedia.org/wiki/لخمیان
(6) https://fa.wikipedia.org/wiki/بهرام_گور
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Bahram_V
(8) https://fa.wikipedia.org/wiki/منذر_بن_نعمان
(9) https://en.wikipedia.org/wiki/Al-Mundhir_I_ibn_al-Nu%27man
(10) https://en.wikipedia.org/wiki/Hephthalites
_________________________________________
در سال 420 ز. {زادروزی}(میلادی) ، در شهر «هرمزد اردشیر» جایداشته در خوزستان ، یک اسقف مسیحی بنام «آبداسِ شوش» (1) ، پس از یک «ستیزی گفتگو» (مشاجره) با موبدان زرتشتی ، یکی از پرستشگاه های زرتشتی را به آتش کشید (1)(2) . در واکنش به این رویداد ، مردم خشمگین ، هم اسقف های مسیحی را کشتند ، و هم همهء کلیساها را به آتش کشیدند . «یزدگرد یکم» هم که پشتیبان مسیحیان بود ، از ترس مردم به جنگل های هیرکانیا گریخت ، ولی پس از چند روز بدست مردم دستگیر و کشته شد .
پس از کشته شدن «یزدگرد یکم» ، «برگزیدگان» و «موبدان زرتشتی» که پسران «یزدگرد یکم» را شایستهء رسیدن به شاهنشاهی «ایران ساسانی» نمی دانستند ، «خسرو پسر بهرام چهارم» را به شاهنشاهی «ایران ساسانی» رساندند (3).
یکی دو هفته پس از بر تخت نشستن «خسرو پسر بهرام چهارم» ؛ «امپراتوری روم خاوری» و «پادشاهی لخم» (4)(5) ، که فرمانبر روم خاوری شده بود ، و هفت تیرهء (طایفهء) ترک «اگور» ، «غز» ، «چوبان» ، «خیونی» ، «تیه لی» ، «قرقیز» ، و «کیدار» ،همگاهانه (بطور همزمان) به «شاهنشاهی ایران ساسانی» تاختند ؛ تا فرزند «یزدگرد یکم» ، «بهرام پنجم» (6)(7) ، که دستپروردهء «امپراتوری روم خاوری» بود را بر تخت شاهنشاهی «ایران ساسانی» بنشانند .
«تئودوسیوس دوم» ، امپراتور «امپراتوری روم خاوری» ، سپاه بزرگ خود را به پشت مرزهای فراز باختری (شمال غربی) «ایران ساسانی» آورد ، و به شاهنشاه ایران ، «خسرو فرزند بهرام چهارم» پیام داد که : «اگر به سود «بهرام پنجم» کنار نروی ، به ایران خواهم تاخت» . «تئودوسیوس دوم» ، همچنین یکی از شهرهای مرزی ایران بنام «نصیبین» را پیرابندی (محاصره) کرد ؛ ولی «منذر بن نعمان» (8)(9) ، پادشاه «پادشاهی لخم» ، گامی بسیار فرجاتر (مهم تر) برداشت و بهمراه «بهرام پنجم» ، و با سپاهی بیست هزار تنه ، خود را به تیسفون رساند (8)(9) . هفت تیرهء ترک نیز ، شهرهای بسدارای (ثروتمند) «سمرقند» ، «مرو» ، «بلخ» ، «بخارا» ، و «کوبها» (کابل) را زورگیری (تسخیر) و تاراج کردند (6)(7).
«سپهبدان» ، «برجستگان» (نخبگان) و «موبدان زرتشتی» ، که سخت از این تازش ها آشفته و هراسان شده بودند ؛ بناچار پذیرفتند که «بهرام پنجم» به شاهنشاهی «ایران ساسانی» برسد (6)(7) ؛ و همچنین گردن گرفتند که از گسترش دین «مسیح گرائی» (مسیحیت) در ایران ، پشتیبانی کنند (7) . ترک ها نیز ، پس از اینکه «بهرام پنجم» به شاهنشاهی «ایران ساسانی» رسید ؛ با دریافت یک باج هنگفت از او ، بیدرنگ (فورا) از این شهرها بیرون رفتند (6)(7) ؛ ولی ترک ها با این باج بزرگی که گرفتند ، توانستند برای خود ، جنگ افزارهای کارآمدتر و بیشتری را فراهم بکنند . از آنجا که شمار (تعداد) این تیره های (طایفه های) ترک همپیمان شده ، برابر با «هفت» بود ؛ ساسانیان به این همپیمانی ، نام «هفتالیان» یا «هپتالیان» (10) را دادند.
(1) https://en.wikipedia.org/wiki/Abdas_of_Susa
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Yazdegerd_I
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Khosrow_(son_of_Bahram_IV)
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Lakhmids
(5) https://fa.wikipedia.org/wiki/لخمیان
(6) https://fa.wikipedia.org/wiki/بهرام_گور
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Bahram_V
(8) https://fa.wikipedia.org/wiki/منذر_بن_نعمان
(9) https://en.wikipedia.org/wiki/Al-Mundhir_I_ibn_al-Nu%27man
(10) https://en.wikipedia.org/wiki/Hephthalites
۴.۴k
۳۰ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.