عاشقانه
شهر را یکسره گشتم پیات امشب، تو کجایی؟
نکند بی خبر از عادت این سر به هوایی؟
از چه آیین تو یک ذره وفا رسم ندارد؟
"عهد نابستن تو، بهتر از آن شد که نیایی"
همه ی عمر هدر دادم و وصلت نچشیدم
پس کدامین شب حسرت، تو قرار است بیایی
ديدنت مثل نماز است ، تويى قبله ى سوم
من و پيغمبر عشقيم در اين دين كذايى
به چه دلخوش کند آنکس، که به دامت نفتاده
به خداوند قسم! بند تو خوش تر ز رهایی
ردِّ لبهای به جا ماندهی تو بر لب فنجان
کرده از عصر همان روز مرا عاشق چایی
نکند بی خبر از عادت این سر به هوایی؟
از چه آیین تو یک ذره وفا رسم ندارد؟
"عهد نابستن تو، بهتر از آن شد که نیایی"
همه ی عمر هدر دادم و وصلت نچشیدم
پس کدامین شب حسرت، تو قرار است بیایی
ديدنت مثل نماز است ، تويى قبله ى سوم
من و پيغمبر عشقيم در اين دين كذايى
به چه دلخوش کند آنکس، که به دامت نفتاده
به خداوند قسم! بند تو خوش تر ز رهایی
ردِّ لبهای به جا ماندهی تو بر لب فنجان
کرده از عصر همان روز مرا عاشق چایی
۱۰.۵k
۲۰ مرداد ۱۴۰۱