نجوای عشق پارت ۱
من از بچگی پلیسیو دوست داشتم ولی خیلی دوست داشتم پلیس نامحسوس بشم اولا برای اینکه بخوام پلیس شم یکم بی عرضه بودم ولی بعد چند ماه پیش رفت کردم و تو حرکات رزمیم مهارت دارم و تیر اندازیمم خوبه ورزشم خیلی دوست دارم یعنی یه روز ورزش نکنم پیر میشم من بعد کلی تمرین و آزمون برای پلیسی رفتم تویه اداره ی پلیس به عنوان پلیس نامحسوس انتخاب شدم رفتم پیش رئیس اونجا و بهم گفتن که با یکی همکاری کنم برای پرونده ی سنگین قتل و تجاوز و منم قبول کردم عادت داشتم سربه سر رئیس بزارم و ازیت میکردم تا اینکه بهم گفتن با یکی همکاری کنم تا مهارت های رزمیمو بهتر کنم من:ببخشید رئیس یونگی(گفتم شوگا رئیس توش) یونگی:الان تو محل تمرین هستش جیمین آی جیمین انقدر بدم میاد صدا میکنم هیشکی نمیاد😑 مخصوصا این جیمین مثلا دست راستمه من:کاش دست چپت بود😂 یونگی:ههههه ههههه من:هههههه یونگی:😐 من:ببخشید 😟 یونگی:جججججییییمممممییییینننننننننننن😲😲😲😲😲😲 یه داد زد بدنم لرزید جیمین:بله قربان اومدم یونگی:کودوم گوری هستی بدو جیمین:اومدم اومد تعظیم کرد رئیش رفت جلو صورتش اونم ترسیده بود یونگی:کودوم قبرستونی بودی در گوشش داد میزد(😂😂🤣🤣دیدید این فیلما ) جیمین:گوشم جر خورد ببخشید دسشویی بود یونگی:دوباره تو گوشی بودی مگه نگفتم سرکار گوشی دستت نباشه خیر سرت پلیس نامحسوسی جیمین:ببخشید یونگی:خیله خوب این دخترو جیمین:سلام من:سلام 👋😄 یونگی:این جدیده میخوام جونگ کوک باهاش تمرین کنه تا مهارتاش بیشتر شه ببرش پیشش من:ببخشید اهم جونگ کوک کیه یونگی:یکی مثل خودت ولی اون خیلی وقته اینجاست و تو مهارت های رزمی عالیه عالیی جزو بهترین کار آموزامونه من:واو یونگی:خوب برو جیمین تا سالن تمرین راه نمایید میکنه من:بله جیمین:بیا بردتم سالن تمرین خیلی کنجکاو بودم اونجوری که رئیس ازش تعریف میکرد که فکر کنم از اون خفناس بردتم از دور دیدمش تمرین میکرد آب دهنمو قورت دادم من:اینه جیمین:اوهوم بزار صداش کنم من:باشه رفت تو سالن و من بیرون منتظر بودم خیلی خوش هیکل بود (خیلی😍) خیلی سکسی و خفن بود بعد چند دقیقه اومد طرفم و بهم دست داد کوک:سلام من جونگ کوکم و شما من:منم نایکام کوک:جدیدی من:اوهوم جیمین:این قراره زیر دستت باشه بهش آموزش بده تا مهارتا رزمیش بهتر شه بلده ولی نه اونقدر تو ذهنم گفتم کی گفته😐 کوک:اوکی پس بیاد تو جیمین:برو من:خیله خوب رفت منم پشته سرش رفتم تو کوک:برو لباستو عوض کن من:باشه رفتم لباسمو عوض کردم موهامم که بسته بودم باز کردم ریختم دورم بعد رفتم تو روی بازوم و موچ دستم تتو بود بعد اومد کوک:خوب یه مشت بزن تو صورتم من:مشت بزنم (عزیزم نمیخوام صورتت نابود شه😂☺) کوک:آره بزن
۳۰.۳k
۲۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.