…این روزها…
…این روزها…
↯…احساس میکنم…↯
…چقدر شبیه سکوتم…
…باکوچکترین⇄حرفی⇄میشکنم…
می دانستم دلتنگی دل نازکم میکند
انقدرکه به هر بهانه ای
چانه ام بلرزد و چشم هایم خیس شود
نمی دانستم دلتنگی ضعیفم میکند
آنقدر که کوه استوار غرورم
زیر بار ندیدنت کمر خم کند
نمی دانستم دلتنگی کودکم میکند
آنقدر که ساعتها
گوشه ای بنشینم و با دنیا قهرکنم
↯…احساس میکنم…↯
…چقدر شبیه سکوتم…
…باکوچکترین⇄حرفی⇄میشکنم…
می دانستم دلتنگی دل نازکم میکند
انقدرکه به هر بهانه ای
چانه ام بلرزد و چشم هایم خیس شود
نمی دانستم دلتنگی ضعیفم میکند
آنقدر که کوه استوار غرورم
زیر بار ندیدنت کمر خم کند
نمی دانستم دلتنگی کودکم میکند
آنقدر که ساعتها
گوشه ای بنشینم و با دنیا قهرکنم
۲.۴k
۲۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.