عاشقانه
آهوانه در پی صیاد خود دامم هنوز
باز در آغوش مهرت همچنان رامم هنوز
می شوم مست از نگاهت هر زمان می بینمت
گر چه من در خاطرت آن مست بد نامم هنوز
آسمان شهرمان بی روی ماهت تار و من
چون برآیی در شبم آرام آرامم هنوز
بی قراری های دل را میتوانی حس کنی ؟
گفتمت مست تو و آن دست بر جامم هنوز
شعله بر پا کرده ای تا من بسوزم بعد از این
هر چه آتش می کشی من را همان خامم هنوز
باز در آغوش مهرت همچنان رامم هنوز
می شوم مست از نگاهت هر زمان می بینمت
گر چه من در خاطرت آن مست بد نامم هنوز
آسمان شهرمان بی روی ماهت تار و من
چون برآیی در شبم آرام آرامم هنوز
بی قراری های دل را میتوانی حس کنی ؟
گفتمت مست تو و آن دست بر جامم هنوز
شعله بر پا کرده ای تا من بسوزم بعد از این
هر چه آتش می کشی من را همان خامم هنوز
۹.۶k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱