رمان شیطان کش🍡⛓️
تانجیرو: به مناسبت تولد مویچیرو تصمیم گرفتیم براش یه تولد بگیریم چون دیگه جنگ با شیاطین تمام شده بود نزوکو خیلی ذوق داشت که زودتر کادوشو به مویچیرو بده. وقتی جشن شروع شد تازه ساعت 10 صبح بود من خیلی خوشحال بودم که نزوکو میتونه صحبت کنه انگار دنیا رو بهم داده بودند نزوکو کمک میتسوری میکرد تا غذا هارو روی میز بزارن!!وقتی مویچیرو اومد یهو!!؟ نزوکو پاش توی دامنش گیر کرد و افتاد روی مویچیرو!!! خیلی خنده دار بود همه مون کلی خندیدیم!!
جالب اینجا بود که کیک دست نزوکو بود و درجا کیک روی صورت مویچیرو پخش شد دیگه نمیدونستیم چجوری باید کیک رو بخوریم:)
🤍⛓️🤍⛓️🤍⛓️🤍⛓️🤍⛓️🤍
بازم از این رمان ها بنویسم؟؟
لایک کن انرژی بگیرم🍡
جالب اینجا بود که کیک دست نزوکو بود و درجا کیک روی صورت مویچیرو پخش شد دیگه نمیدونستیم چجوری باید کیک رو بخوریم:)
🤍⛓️🤍⛓️🤍⛓️🤍⛓️🤍⛓️🤍
بازم از این رمان ها بنویسم؟؟
لایک کن انرژی بگیرم🍡
۱۴.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.