رود باید که چو گیسوی تو جاری باشد
رود باید که چو گیسوی تو جاری باشد
عشق مانند لبان تو اناری باشد
تا جهان باز بتابد رخ زیبای تو را
واجب است از همه سو آینه کاری باشد
سینه ات کوه بزرگی ست و در وسعت آن
کاش یک بار مرا راه گذاری باشد
طبق جنات نعیم تن تو باب شده
بر تن پارچه ها نقش و نگاری باشد
سوزن عقل سزاوار نخ عشق تو نیست
تنگ چشم ست و چه بهتر به کناری باشد
آنکه بی توست به جز آه ندارد با خود
گرچه میراث خور ایل و تباری باشد
بی تو هر شب دل من شام غریبان دارد
مثل یک تکیه که در گریه و زاری باشد!
گوش بسپار به هر زمزمه حتی اگر آن
نغمه ی نارس یک جوجه قناری باشد
زخم از سوی تو مانند عسل شیرین است
زخم می خواهم از آن نوع که کاری باشد
من نه تنها، که همه غرق نگاهت شده اند
کیست آنکس که از این موج، فراری باشد
ثروتی بیشتر از عشق تو در عالم نیست
گرچه این حرف برای تو شعاری باشد
وای بر من اگر از یاد تو غافل بشوم
وای اگر بی گل روی تو بهاری باشد
عشق مانند لبان تو اناری باشد
تا جهان باز بتابد رخ زیبای تو را
واجب است از همه سو آینه کاری باشد
سینه ات کوه بزرگی ست و در وسعت آن
کاش یک بار مرا راه گذاری باشد
طبق جنات نعیم تن تو باب شده
بر تن پارچه ها نقش و نگاری باشد
سوزن عقل سزاوار نخ عشق تو نیست
تنگ چشم ست و چه بهتر به کناری باشد
آنکه بی توست به جز آه ندارد با خود
گرچه میراث خور ایل و تباری باشد
بی تو هر شب دل من شام غریبان دارد
مثل یک تکیه که در گریه و زاری باشد!
گوش بسپار به هر زمزمه حتی اگر آن
نغمه ی نارس یک جوجه قناری باشد
زخم از سوی تو مانند عسل شیرین است
زخم می خواهم از آن نوع که کاری باشد
من نه تنها، که همه غرق نگاهت شده اند
کیست آنکس که از این موج، فراری باشد
ثروتی بیشتر از عشق تو در عالم نیست
گرچه این حرف برای تو شعاری باشد
وای بر من اگر از یاد تو غافل بشوم
وای اگر بی گل روی تو بهاری باشد
۱.۹k
۲۶ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.