نوشت

ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺑﻐﺾ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻮﻫﺮ ﺁﺑﻲ ﻧﻮﺷﺖ
ﺍﻳﻦ ﻏﺰﻝ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺒﻲ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻣﻬﺘﺎﺑﻲ ﻧﻮﺷﺖ

ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﻱ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﻻﺍﻗﻞ
ﺑﺎ ﺳﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻲ ﻧﻮﺷﺖ

ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺟﺎﻱ ﺍﻣﺸﺐ ، ﻛﻨﺞ ﺳﺮﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﺎﻕ
ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺧﻂ ﺭﺍ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ، ﻟﺤﻈﻪ ﺀ ﻧﺎﺑﻲ ﻧﻮﺷﺖ

ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻣﺼﺮﻋﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻏﺰﻝ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﺍﻳﻦ
ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﻮﺱ ﺍﺳﺖ ﺗﻮ ﻗﺎﺑﻲ ﻧﻮﺷﺖ

ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻟﻌﻨﺘﻲ ﺭﺍ ﺷﻌﺮ ﻛﺮﺩ
ﻳﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺐ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﻱ ﻫﺎ ﻭ ﺑﻴﺨﻮﺍﺑﻲ نوشت
دیدگاه ها (۲)

با توام امشب و می ترسم از آن سان بی توکه پس از این شب و شب ه...

توان گفتن آن راز جاودانی نیست!تصوری هم از باغ ارغوانی نیست! ...

مثل باغی سبز در یک روز بارانی قشنگیمثل دریایی چه آرام و چه ت...

..

#سخن_خدا ﻳَﺂ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻨَّﺒِﻲُّ ﺇِﺫَﺍ ﻃَﻠَّﻘْﺘُﻢُ ﺍﻟﻨِّﺴَﺂء...

#سخن_خدا «٢٣» ﻳَﺘَﻨَﺎﺯَﻋُﻮﻥَ ﻓِﻴﻬَﺎ ﻛَﺄْﺳﺎً ﻟَّﺎ ﻟَﻐْﻮٌ ﻓِﻴﻬ...

#سخن_خدا «١٤» ﻳَﺂ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﺇِﻥَّ ﻣِﻦْ ﺃَﺯ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط