عاشقانه
در نگاهت کهکشانی جلوه پیدا می کند
گردشِ منظومه را چشمِ تو معنا می کند
از شراب نابشان مجنون شده دیوانه تر
مستی هر پیک آن بدجور غوغا میکند
خرمنِ مو ریخته بر شانههای مرمرت
باد در گیسوی تو رقصان گره وا می کند
بر قد رعنای تو پیر طریقت سجده کرد
ساغر و ساقی ترا با جان تماشا می کند
صورتِ ماهت چو مروارید غلتان بی حجاب
ساحلِ امنِ تو دریا را تمنا میکند
گردشِ منظومه را چشمِ تو معنا می کند
از شراب نابشان مجنون شده دیوانه تر
مستی هر پیک آن بدجور غوغا میکند
خرمنِ مو ریخته بر شانههای مرمرت
باد در گیسوی تو رقصان گره وا می کند
بر قد رعنای تو پیر طریقت سجده کرد
ساغر و ساقی ترا با جان تماشا می کند
صورتِ ماهت چو مروارید غلتان بی حجاب
ساحلِ امنِ تو دریا را تمنا میکند
۵.۱k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲