قدیم تر ها،
قدیم تر ها،
آن روزهایی که تلگرام و اینترنتی درکار نبود..
خرداد پایانِ دبیرستان و دانشگاه بود
و پایانِ خیلی از عشق ها...
فقط یک ماه نبود..
هر روزش،هرساعتش غنیمتی بود برای خودش..
برای قرارهای پنهانی،برای رد و بدل کردنِ جزوه هایی که چاپارِ عشق بودند!
فکرِ اینکه سه ماه بعد،با جعبه ی شیرینی بیاید و همه برایش آرزوی خوشبختی کنند.
یا انتقالی گرفته باشد و هرگز نبینی اش،ترسی بود.
که زمانِ غرق شدن در چشمهایش را از ثانیه به دقیقه ها تبدیل میکرد!
لطفاً و خواهشاً
این خرداد را باهمان ترس...
با همان شوق...
عاشقی کنید...
💞 💞 💞
@d_f ✍ 💞
آن روزهایی که تلگرام و اینترنتی درکار نبود..
خرداد پایانِ دبیرستان و دانشگاه بود
و پایانِ خیلی از عشق ها...
فقط یک ماه نبود..
هر روزش،هرساعتش غنیمتی بود برای خودش..
برای قرارهای پنهانی،برای رد و بدل کردنِ جزوه هایی که چاپارِ عشق بودند!
فکرِ اینکه سه ماه بعد،با جعبه ی شیرینی بیاید و همه برایش آرزوی خوشبختی کنند.
یا انتقالی گرفته باشد و هرگز نبینی اش،ترسی بود.
که زمانِ غرق شدن در چشمهایش را از ثانیه به دقیقه ها تبدیل میکرد!
لطفاً و خواهشاً
این خرداد را باهمان ترس...
با همان شوق...
عاشقی کنید...
💞 💞 💞
@d_f ✍ 💞
۴۶۵
۰۲ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.