کشورهای « نادانشگرا » (غیر سکولار) ، هم دانش های سرشتی (ط
کشورهای « نادانشگرا » (غیر سکولار) ، هم دانش های سرشتی (طبیعی) و ریختی (صوری) را درست بکار نمی گیرند ، و هم سراسر دانش های همایه ای (علوم اجتماعی) را نمی پذیرند ، و یا درپی آن هستند که آنرا هماهنگ با باور (عقیده ، ایدئولوژی) خودشان ، دگرگون کنند.
______________________________________________________
پیشگفتار:
در کارنگارهء (نقشهء) این فرسته (پست) ، کشورهای « دانشگرا » (سکولار) با رنگ آبی ؛ و کشورهای « نادانشگرا» (غیر سکولار) با رنگ خاکستری نشان داده شده اند (1) ، ولی من بر این باورم که برخی از کشورهائی که نادانشگرا ارزیابی شده اند ، برونانه (در واقع) دانشگرا هستند . به هر روی ، در اینجا باید به سرنام (به عنوان) پیشگفتار بگویم که «دانش» ، دارای سه شاخهء زیر می باشد :
1- دانش های سرشتی (علوم طبیعی)
2- دانش های ریختی (علوم صوری)
3- دانش های همایه ای (علوم اجتماعی)
اگر زیر شاخه های فهرست بالا را به آن بیفزائیم ، فهرست بیکاست تر (کامل تر) زیر بدست می آید :
1- دانش های سرشتی (علوم طبیعی)(2)
__________________________________________
1-1 فیزیک
1-2 شیمی
1-3 زیست شناسی
1-4 فیزیولوژی
1-5 زمین شناسی
1-6 زمین نگاری سرشتی (جغرافیای طبیعی)
و دیگر دانش های سرشتی
2- دانش های ریختی (علوم صوری)(2)
_________________________________________
2-1 ریاضیات (هندسه ، حساب ، مثلثات ، جبر و .... )
2-2 آمار
2-3 منطق
2-4 دانش های رایانه ای (علوم کامپیوتری)
و دیگر دانش های ریختی (علوم صوری)
3- دانش های همایه ای (علوم اجتماعی)(2)
___________________________________________
3-1 تاریخ
3-2 تاریخ خردشناسی (تاریخ فلسفه)
3-3 باستانشناسی
3-4 راهبردشناسی (سیاست)
3-5 دادشناسی (حقوق)
3-6 همایه شناسی (جامعه شناسی)
3-7 سودآورش شناسی (اقتصاد)
3-8 رهمندی های جهانی (روابط بین المللی)
3-9 روانشناسی
و دیگر دانش های همایه ای (علوم اجتماعی)
خود جستار (موضوع) این نوشتار (مقاله):
__________________________________________
کشورهای « نادانشگرا » (غیر سکولار) ، « دانش های سرشتی » (علوم طبیعی) (3) و « دانش های ریختی » (علوم صوری) (4) را در گفتار پذیرفته اند ، و تا اندازه ای برپایهء آن ، کنش (عمل) می کنند ؛ چون بدون کنش (عمل) کمینه ای (حداقلی) به این دو شاخه از دانش ، حتی یک روز هم نمی توانند زندگی کنند ؛ ولی دیده شده که فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیرسکولار) ، از این دو شاخهء دانش ، برای رسیدن به خواسته های « باوری» (عقیدتی ، ایدئولوژیک ، غیرعلمی) خودشان ، بهره برداری کرده اند .
در اینجا باید یادآوری کنم که همین پذیرش کمینه ای (حداقلی) دانش های سرشتی (طبیعی) از سوی نادانشگرایان (غیر سکولارها) ، داستان بسیار پر سوز و گدازی دارد ؛ که به سرنام (به عنوان) نمونه می توان از درگیری های اسقف ها و کشیش های مسیحی با گالیله (1642-1564) ، بر سر گفته اش دربارهء « جابجائی زمین به دور خورشید ، و در کانون جهان نبودن زمین» یاد کرد . گرچه گالیله با پس گرفتن گفته اش ، بخشیده شد ؛ ولی چه بسیار دانشمندانی که زنده زنده در آتش سوزانده شدند . از میان شمار فراوان دانشمندان سوزانده شده در آتش ، می توان از آندریاس وزالیوس (1564-1514) یاد کرد که برای چاپ و پخش کردن نوشتار (کتاب) خود دربارهء «کالبدشناسی انسان» ، بدست اسقف ها و کشیشان کلیسا ، در آتش افکنده و سوزانده شد (5).
ولی سرپیچی بزرگتر فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیر سکولار) از دانش ، هنگامی رخ می دهد که پای « دانش های همایه ای» (علوم اجتماعی) (6) در میان باشد . بزرگتر بودن سرپیچی فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیر سکولار) از آنروست که ، جستارهای (موضوعات) این شاخه از دانش ، همان جستارهائی (موضوعاتی) هستند که نوشتارهای (کتاب های) دینی در بارهء آنها چیزهائی را گفته اند . و از آنرو که این دانش ها ، سخنانی ناسازگار با گفته های نوشتارهای (کتاب های) دینی دارند ، فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیر سکولار) یا به کنارگذاشتن این دانش ها از سامانهء (سیستم) آموزشی کشورشان روی می آورند ، و یا در این دانش ها ، به سود باور (عقیده ، ایدئولوژی) خودشان دست می برند .
پژوهشپایه ها (منابع تحقیق):
(1)
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85
(2)
https://en.wikipedia.org/wiki/Branches_of_science
(3)
https://en.wikipedia.org/wiki/Natural_science
(4)
https://en.wikipedia.org/wiki/Formal_science
(5)
https://en.wikipedia.org/wiki/Andreas_Vesalius
(6)
https://en.wikipedia.org/wiki/Social_science
______________________________________________________
پیشگفتار:
در کارنگارهء (نقشهء) این فرسته (پست) ، کشورهای « دانشگرا » (سکولار) با رنگ آبی ؛ و کشورهای « نادانشگرا» (غیر سکولار) با رنگ خاکستری نشان داده شده اند (1) ، ولی من بر این باورم که برخی از کشورهائی که نادانشگرا ارزیابی شده اند ، برونانه (در واقع) دانشگرا هستند . به هر روی ، در اینجا باید به سرنام (به عنوان) پیشگفتار بگویم که «دانش» ، دارای سه شاخهء زیر می باشد :
1- دانش های سرشتی (علوم طبیعی)
2- دانش های ریختی (علوم صوری)
3- دانش های همایه ای (علوم اجتماعی)
اگر زیر شاخه های فهرست بالا را به آن بیفزائیم ، فهرست بیکاست تر (کامل تر) زیر بدست می آید :
1- دانش های سرشتی (علوم طبیعی)(2)
__________________________________________
1-1 فیزیک
1-2 شیمی
1-3 زیست شناسی
1-4 فیزیولوژی
1-5 زمین شناسی
1-6 زمین نگاری سرشتی (جغرافیای طبیعی)
و دیگر دانش های سرشتی
2- دانش های ریختی (علوم صوری)(2)
_________________________________________
2-1 ریاضیات (هندسه ، حساب ، مثلثات ، جبر و .... )
2-2 آمار
2-3 منطق
2-4 دانش های رایانه ای (علوم کامپیوتری)
و دیگر دانش های ریختی (علوم صوری)
3- دانش های همایه ای (علوم اجتماعی)(2)
___________________________________________
3-1 تاریخ
3-2 تاریخ خردشناسی (تاریخ فلسفه)
3-3 باستانشناسی
3-4 راهبردشناسی (سیاست)
3-5 دادشناسی (حقوق)
3-6 همایه شناسی (جامعه شناسی)
3-7 سودآورش شناسی (اقتصاد)
3-8 رهمندی های جهانی (روابط بین المللی)
3-9 روانشناسی
و دیگر دانش های همایه ای (علوم اجتماعی)
خود جستار (موضوع) این نوشتار (مقاله):
__________________________________________
کشورهای « نادانشگرا » (غیر سکولار) ، « دانش های سرشتی » (علوم طبیعی) (3) و « دانش های ریختی » (علوم صوری) (4) را در گفتار پذیرفته اند ، و تا اندازه ای برپایهء آن ، کنش (عمل) می کنند ؛ چون بدون کنش (عمل) کمینه ای (حداقلی) به این دو شاخه از دانش ، حتی یک روز هم نمی توانند زندگی کنند ؛ ولی دیده شده که فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیرسکولار) ، از این دو شاخهء دانش ، برای رسیدن به خواسته های « باوری» (عقیدتی ، ایدئولوژیک ، غیرعلمی) خودشان ، بهره برداری کرده اند .
در اینجا باید یادآوری کنم که همین پذیرش کمینه ای (حداقلی) دانش های سرشتی (طبیعی) از سوی نادانشگرایان (غیر سکولارها) ، داستان بسیار پر سوز و گدازی دارد ؛ که به سرنام (به عنوان) نمونه می توان از درگیری های اسقف ها و کشیش های مسیحی با گالیله (1642-1564) ، بر سر گفته اش دربارهء « جابجائی زمین به دور خورشید ، و در کانون جهان نبودن زمین» یاد کرد . گرچه گالیله با پس گرفتن گفته اش ، بخشیده شد ؛ ولی چه بسیار دانشمندانی که زنده زنده در آتش سوزانده شدند . از میان شمار فراوان دانشمندان سوزانده شده در آتش ، می توان از آندریاس وزالیوس (1564-1514) یاد کرد که برای چاپ و پخش کردن نوشتار (کتاب) خود دربارهء «کالبدشناسی انسان» ، بدست اسقف ها و کشیشان کلیسا ، در آتش افکنده و سوزانده شد (5).
ولی سرپیچی بزرگتر فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیر سکولار) از دانش ، هنگامی رخ می دهد که پای « دانش های همایه ای» (علوم اجتماعی) (6) در میان باشد . بزرگتر بودن سرپیچی فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیر سکولار) از آنروست که ، جستارهای (موضوعات) این شاخه از دانش ، همان جستارهائی (موضوعاتی) هستند که نوشتارهای (کتاب های) دینی در بارهء آنها چیزهائی را گفته اند . و از آنرو که این دانش ها ، سخنانی ناسازگار با گفته های نوشتارهای (کتاب های) دینی دارند ، فرمانروایان کشورهای نادانشگرا (غیر سکولار) یا به کنارگذاشتن این دانش ها از سامانهء (سیستم) آموزشی کشورشان روی می آورند ، و یا در این دانش ها ، به سود باور (عقیده ، ایدئولوژی) خودشان دست می برند .
پژوهشپایه ها (منابع تحقیق):
(1)
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85
(2)
https://en.wikipedia.org/wiki/Branches_of_science
(3)
https://en.wikipedia.org/wiki/Natural_science
(4)
https://en.wikipedia.org/wiki/Formal_science
(5)
https://en.wikipedia.org/wiki/Andreas_Vesalius
(6)
https://en.wikipedia.org/wiki/Social_science
۲.۳k
۳۱ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.