عاشقانه
دلم با عکس ِ تو، درگیر میشد
ازاین آشفـته حالی پیـر میشد
نمیدانی که هـرچیـن وچروکم
درایـن دیـوانگی تفسیـر میشد
خیالم تا خیـالـت ، پـَر کشید و
شکـوه ِ عاشـقی تصویـر میشد
میـان ِ خـنـده هـای عـاشقـانـه
نگـاهی ، ناگـهـانی ، تیـر میشد
بنـازم تیـغ ِ اَبرویت ، کـه دائـم
بـرای کـُشتـنم، شمشیـر میـشد
دوچشمت مثل چشم ِ ناز ِ آهـو
که خود صیادو دام شیر میشد
ودستانی که دورَم حلقـه میـزد
بـرای بنـدگی ، زنجـیـر میـشد
سکـوت و گریه و تنهـایی و غم
میـان ِ طـالـعـم تقـدیـر میـشد
لبان تشنه من از تـرَک ، سیـر
کویر خواب من تعبیر میشد
تو آن ماهی که بی رویت ستاره
شبی در بغض خود تحقیر میشد
همیـشه در مصـاف ِ زنـدگـانی
عقـب بودیم و دائـم، دیـر میشد
ازاین آشفـته حالی پیـر میشد
نمیدانی که هـرچیـن وچروکم
درایـن دیـوانگی تفسیـر میشد
خیالم تا خیـالـت ، پـَر کشید و
شکـوه ِ عاشـقی تصویـر میشد
میـان ِ خـنـده هـای عـاشقـانـه
نگـاهی ، ناگـهـانی ، تیـر میشد
بنـازم تیـغ ِ اَبرویت ، کـه دائـم
بـرای کـُشتـنم، شمشیـر میـشد
دوچشمت مثل چشم ِ ناز ِ آهـو
که خود صیادو دام شیر میشد
ودستانی که دورَم حلقـه میـزد
بـرای بنـدگی ، زنجـیـر میـشد
سکـوت و گریه و تنهـایی و غم
میـان ِ طـالـعـم تقـدیـر میـشد
لبان تشنه من از تـرَک ، سیـر
کویر خواب من تعبیر میشد
تو آن ماهی که بی رویت ستاره
شبی در بغض خود تحقیر میشد
همیـشه در مصـاف ِ زنـدگـانی
عقـب بودیم و دائـم، دیـر میشد
۸.۱k
۰۳ آذر ۱۴۰۱