شادی اگر اینگونه بسوزان جگرم را

شادی اگر اینگونه بسوزان جگرم را
اصلا بشکن کنج قفس بال و پرم را

🌻 صد بار پریشانی من دیدی و صد حیف
یکبارنشد تا که بگیری خبرم را

یک عمر برای تو غزل گفتم و گفتم
افسوس نخواندی و ندیدی هنرم را

🌻 در سینه بسی پیرم و فرسوده و بی جان
در چهره مبین چهره ی همچون پسرم را

وقتی که تو در خاطر من حک شدی آخر
فرقی نکند روی تو بندم نظرم را

فردا اگر ای دوست قرارست نباشی
یارب کمکم کن که نبینم سحرم را
#رضا_خادمه_مولوی
دیدگاه ها (۱)

گنجشک شوم پر به حیاطت بزنمآسوده دم از شور و نشاطت بزنبدجور د...

وقت خواب است و دلم ؛ پیش تو سرگردان است ...شب بخیر ...ای نفس...

یوسفی هستم که غیر از نابرادرهای خودبا زلیخایی هماوردم که کار...

#مکانهای_اسرارآمیز_جهانآلپ سوئیس بخشی سحر انگیز و جادویی از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط