لبهای می آلود ، بلای دل وجان است
لبهای می آلود ، بلای دل وجان است
زان تیغ حذر کن که به خون تر شده باشد
هر جا نبود شرم به تاراج رود حسن
ویران شود آن باغ که بی در شده باشد
تکرار حلاوت برد از چاشنی جان
پرهیز ز قندی که مکرر شده باشد
در دیده ارباب قناعت مه عیدست
صائب لب نانی که به خون ترشده باشد
زان تیغ حذر کن که به خون تر شده باشد
هر جا نبود شرم به تاراج رود حسن
ویران شود آن باغ که بی در شده باشد
تکرار حلاوت برد از چاشنی جان
پرهیز ز قندی که مکرر شده باشد
در دیده ارباب قناعت مه عیدست
صائب لب نانی که به خون ترشده باشد
۹.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۲